رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از دسامبر, ۲۰۱۹

نظریه سه نقطه اتکا (ماغ)

تازگیا به یه نظریه‌ای رسیدم که واسه خودم جالبه. اینکه ما آدما سه نقطه اتکا می‌تونیم داشته باشیم که از بالا به پایین به ترتیب یکیش توی سرمونه به  اسم منطق، یکیش توی قلب‌مونه به اسم احساس، یکیش هم زیر ناف‌مونه به اسم غریزه. واسه این سه‌تا، یعنی منطق و احساس و غریزه، یه اسم اختصاری هم گذاشتم: ماغ. هر چقدر که پایین‌تر می‌ریم، گرانش و جاذبه نقطه اتکا هم شدیدتر می‌شه. مهم اینه که کدوم رو می‌خوای انتخاب کنی برای تکیه توی زندگیت. راحت‌ترینش غریزه است. بعدیش احساسه که برای رسیدن بهش باید از سد غریزه به سلامت بگذری. اما سخت‌ترینش منطقه که مجبوره از گرانش دو تا کوتوله پرقدرت جون سالم به در ببره. نمی‌تونی به همه اینا هم زمان تکیه کنی و مجبوری یکی‌شون رو انتخاب کنی. تکیه پیش‌فرض روی غریزه و با کمی اغماض روی احساسه که اولی ناخودآگاه و دومی هم نیمه‌خودآگاهه. اما تکیه سوم هیچ ریشه ناخودآگاهی نداره و تماما آگاهانه و انتخابیه و البته به همین خاطر نگه داشتنش هم از دوتای دیگه سخت‌تره؛ اما الزاما همیشه بهترین تکیه‌گاه نیست.  این سه نقطه اتکا رو به طور تقریبی توی مغز هم می‌شه جایابی کرد و عجیب اینجاست که ای

نشانگان وبلاگ‌نویسی

یکی از تلخ‌ترین حرفایی که طی این چند سال از زدنش طفره رفتم اینه که هرکسی که وبلاگ‌ می‌نویسه، از یه مشکل حاد روانی رنج می‌بره. حالا یا خودش از او مشکل باخبره یا اون رو سرکوب می‌کنه یا روی دیگران فراافکنیش می‌‌کنه و یا حتی اون رو با تغییرشکل بروز می‌ده. و مسلما این حرف قبل از هر کس دیگه‌ای شامل خودم می‌شه.