پدر نمادین، هسته قدرت و کانون زور در خانواده است. کودکی که قراره توی کوچیکترین ساختار اجتماعی، یعنی خانواده، شخصیتش شکل بگیره و اجتماعی بشه باید اول از همه بتونه با این مرکز قانونگذاری و نظارتی کنار بیاد. اون وجه اجتماعی کودک که قراره با دیگران ارتباط برقرار کنه و در ساختارهای سازمانی هضم بشه، ناچاره که با حضور چنین مراکزی کنار بیاد و باهاشون تعامل داشته باشه. کودکی که در ارتباط با پدر نمادینش دچار مشکلات جدی باشه، به احتمال زیاد در ایجاد ارتباط و فعالیت سازنده در چنین سازمانهایی هم دچار مشکلات زمینهای جدی میشه و نمیتونه تعاملی بین خواستههای فردی و اجتماعیش ایجاد کنه. مفاهیمی مثل مردونگی، قول مردونه، حرف مرد، مرد بودن فقط وجوه و سویههای جنسی ندارند؛ بلکه بخشی از این مفاهیم به پذیرش همین نقشهای اجتماعی اشاره دارند. با نگاه دقیقتر میتونیم ببینیم که اکثر این مفاهیم بهظاهر جنسیتزده، مهارتهایی برای ارتباطات اجتماعی پایدار هستند. چیزایی مثل ایستادن روی حرف و قول و عهد و ارتباط و دوستی و باور و وظیفه و مسئولیت و مواجهه با ترسها. حالا اگه روی ترسهای خودمون دقیق بشیم، میبینیم