رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب حافظه

تغییر چشم‌انداز خاطرات

پیش‌تر به طور مفصل درباره چشم‌انداز اصلی خاطرات صحبت کردیم. منظور از چشم‌انداز اصلی چشم‌اندازی است که در تار و پود یک خاطره گره خورده و آن خاطره به صورت خودجوش با همان چشم‌انداز یادآوری می‌شود.(بسته به شرایطی که پیش‌تر ذکر شد) اما ما محکوم به پذیرش چشم‌انداز اصلی یک خاطره نیستیم و می‌توانیم با روش‌هایی نه تنها چشم‌انداز خود بلکه چشم‌انداز خاطره دیگران را هم تغییر دهیم. (موضوعی که امروزه در تحقیق از شاهدین عینی موردتوجه بازجویان است.) اما پیش از آن باید دید که چرا به مرور زمان بسیاری از خاطرات به طور خودکار از اول‌شخص به سوم‌شخص تغییر چشم‌انداز می‌دهند. مهم‌ترین دلیل آن کاهش جزئیات و درنتیجه کاستن از حجم فعالیت‌های عصبی در یادآوری آن خاطره است. طبق تحقیقات کریستوفر مک‌کارول در سال ۲۰۱۷ خاطراتی که چشم‌انداز سوم‌شخص دارند از ثبات و پایداری بیشتری برخوردارند. برای روشن شدن موضوع فرض کنید یک کتاب قطور داریم که نمی‌توانیم همیشه و در همه جا آن را با خود داشته باشیم و هربار مجبور باشیم مطالب موردنظرمان را از میان آن همه صفحه بیابیم. اگر ما خلاصه‌ای چندصفحه‌ای از آن تهیه کنیم، هم جای کمتری می

چشم‌انداز خاطرات

در فلسفه امکان فرارَوی از خود، چه در بُعد مکانی و چه در بعد زمانی، یکی از بارزترین تمایزهای انسان با سایر موجودات شناخته می‌شود. او می‌تواند در تصور خود به جایی غیر از مکان فعلی خود و به زمانی غیر از لحظه اکنون برود. آزمایش نیگرو و نِیسِر در سال ۱۹۸۳ نشان داد که خاطرات با سه چشم‌انداز (perspective) مختلف فراخوانی می‌شوند. یکی به همان صورت که تجربه شدند، فراخوانی می‌شوند؛ یعنی به صورت «اول‌‌شخص» و از زاویه چشمان خود شخص تصویر خاطره‌ای را بازیابی می‌کنند. یکی هم به صورت «سوم‌شخص»؛ به این شکل که از یک زاویهٔ بیرونی خاطره را به یاد می‌آورند و افراد خودشان را هم به صورت یک شخص سوم در آن تصویرِ فراخوانی‌شده مشاهده می‌کنند. نوع سوم هم نمایی مه‌آلود از خاطره است که نه شبیه شکل اول است و نه شبیه شکل دوم. در واقع آنقدر تصویر خاطره مخدوش است که امکان بازیابی یک تصویر یکپارچه از آن امکان‌پذیر نیست، تا جزئیات آن مورد بررسی قرار گیرد. ما با این نوع آخر کاری نداریم؛ اما در ادامه به تفاوت‌های دو نوع دیگر می‌پردازیم. وضعیت فعلی : تحقیقات نشان می‌دهد که چشم‌انداز یک خاطره با برداشتی که فرد از وضعیت کنو

خاطرات کاذب

یک زبان‌آموز تازه‌کار فارسی در حین خواندن یک متن با جمله «مژدگانی که گربه عابد شد.» روبه‌رو گردید. در خصوص معنای آن به فکر فرو رفت. پی برد که برای درک معنای جمله ناچار به دانستن معنای کلمات موجود در آن است. معنای کلمه «عابد» را در واژه‌نامه جستجو می‌کند. به عبارت «کسی که خدا را پرستش می‌کند» برمی‌خورد. برای فهم این جمله نیز ناگزیر به درک واژگان آن است. پس معنای کلمه «پرستش» را می‌جوید. در تعریف آن هم با عبارت «عملی که نشانه بندگی و سرسپردگی است» مواجه می‌شود. برای درک این عبارت هم مجبور به دانستن واژگان آن است و این جستجوی معنا تا به آنجایی ادامه می‌یابد که او به واژه‌ای برسد که از معنای تمام کلمات به‌کاررفته در تعریف آن آگاه باشد. سپس مسیر رفته را بازمی‌گردد. در اینجا با فهمیدن تعریف پرستش، معنای آن را در تعریف کلمه عابد به کار می‌برد و معنای آن را می‌یابد. حالا مفهوم کلمه عابد را در جمله اصلی نهاده و به معنایی این‌چنینی می‌رسد:‌ «مژده بدهید که گربه عبادت‌کننده و پارسا گردید.» سپس او به جملات قبل و بعد نظر می‌کند و متوجه می‌شود که اصلا بحثی از گربه نبوده است. پس این گربه از کجا پیدایش

ضدخاطرات

عالم خواب از دیرباز سرزمین شگفتی بوده و هست. قاره‌ای ناشناخته که هنوز هم با وجود پیشرفت‌های پرشتاب، پای هیچ دانشمند مکتشفی به خاک آن نرسیده است و بر بسیاری از نظریه‌ها دهن‌کجی می‌کند. جهانی که امکان هر تعبیر و تفسیر شخصی را باز می‌گذارد. هر کسی تعریف شخصی خود را از آن دارد. به باور من خواب موقعیتی است که در آن خطوط زمانی مختلف برهم می‌آمیزند و درهم خلط می‌شوند. فرصتی گران‌سنگ برای نه فقط دیدن که تجربه‌کردن شکل دیگری از بودن و نسخه دیگری از «من». جهانی برای کارهای نکرده، حرف‌های نگفته و چشیدن ترس‌های نادیده.  شاید اگر خواب نبود، کار خیلی‌ها به تیمارستان می‌کشید و این تنها یک جمله احساسی نیست. در پی جستارهای علمی روز هم شواهدی مبتنی بر وجود ضدخاطرات (anti-memories) به دست آمده است. از آنجایی که خاطره‌ها به موجب باردار شدن دسته‌ای از نورون‌های مغزی ساخته می‌شوند، در بدو امر باعث ایجاد عدم توازن در جریان الکتریکی دو نیمکره مغز می‌شوند. بنابراین مغز برای بازگرداندن تعادل الکتریکی شروع به ساخت جریانی دقیقا برخلاف جریان الکتریکی ایجاد شده ـــ یا همان خاطره ایجاد شده ـــ می‌نماید. این جریان ال