رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب هرمنوتیک

بازگشت به جمله اول

کوچیک‌ترین واحد معنا جمله است؛ پس هر چیزی که بخواد معنادار باشه باید حداقل به یه جمله ساده قابل تبدیل باشه. اما معنای خود جمله هم وابسته به کلماتشه. پس توی یه تصویر وسیع‌تر هم معنای کلمات وابسته به جملاته و هم معنای جملات وابسته به کلمات و این دو مدام در حال تکمیل و واضح کردن هم‌دیگه‌اند. مثلا جمله نسبتا پیچیده «بی‌تو ای سرو شهید از غم خود خون بارم.» رو در نظر بگیرید. در سطحی‌ترین حالت در لایه اول معنا سرو خیلی بی‌ربط به نظر می‌آد. چون معنای مشخصش «درختی بلند و بدون میوه با برگای سوزنیه که یه جسم بی‌جونه». اگه دقت کنید می‌بینید که این کلمه توی جمله اول رو دارم با یه جمله دوم که شامل یه سری کلمات دیگه است، توضیح می‌دم. هر کدوم از این کلمات و این جمله دوم هم باید معناشون برای من واضح و روشن بشه. پس واسه هر کدوم از کلماتِ جمله دوم هم مجبورم جملات دیگه‌ای استفاده کنم. مثلا اگه معنی کلمه «درخت» رو بخوایم بدونیم، می‌بینیم نوشته «هر رستنی بزرگ و ستبری که دارای ریشه و تنه و شاخه باشد». این می‌شه سومین جمله ما. حالا واسه کلماتی مثل رستنی و ستبر هم باز باید بریم سراغ جملات چهارم و پنجم و همین‌طو