غرور جوانی معمولاً عموم جامعه از غرور جوانی به عنوان امري منفی یاد میکنند و بر این باورــاند که جوانان به دلیل خامی و بیتجربگی دچار نوعي توهم قدرت برای کسب کردن یا تغییر دادن هر چیزي هستند. اما آیا همین اعتماد به نفس بالا و خودباوری نمیتواند موتور محرکه هر تغییري در سطح فردی تا اجتماعی باشد؟ به باور من اگر قرار است تغییري در جامعه اتفاق بیفتد، احتمال اینکه این تغییر توسط جوانان صورت بگیرد، بسیار بیشتر از سایرین است؛ چراکه جوانان هنوز بسیاري از برساختها و بایدها و نبایدها را قطعی نمیدانند و همه اینها را قابل نقد و تغییر میپندارند. چنین باوري به امکان و توان تغییر از همان غرور و خودباوریاي نشئت میگیرد، که در باور عمومی امري منفی و قابل سرزنش است. گویی آنان که وضعیت و جایگاه خود را پذیرفتهاند و ساختارهای موجود را قطعی و مطلق پنداشتهاند و در پیش آنها سرنهادهاند، شهرونداني واقعبین هستند که باید معیار و الگوی سایرین قرار گیرند. این نگرش منفی به موضوع غرور جوانی باعث ایجاد ساختارهایي برای مهار آن میشود. ساختارهایي چندلایه که کوچکترینشان خانواده است، با محوریت پدر در جامعه