رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از اکتبر, ۲۰۱۹

نگاهی متفاوت به تاریخ عکاسی

ابن هیثم در قرن پنجم خورشیدی اقدام به ساخت تاریکخانه‌ای نمود که تنها دارای یک سوراخ بسیار کوچک روی یکی از دیوارهایش بود. نور منعکس شده از منظره بیرونی پس از عبور از شکاف، روی دیوار مقابل می‌افتاد و تصویری از منظره بیرونی را به طور وارونه روی دیوار اتاق تاریک به نمایش می‌گذاشت. نگارگران با قرار دادن بوم در مقابل شکاف اقدام به گرته‌برداری از تصویری می‌کردند که روی بومشان می‌افتاد. این تاریکخانه شروع ایده ساخت دوربین‌های عکاسی گردید. دوربین‌های اولیه به دلیل تجهیزات بزرگ و سنگین، معمولاً غیرقابل‌حمل بودند. لذا در بیشتر مواقع این سوژه‌ها بودند که به سراغ دوربین و عکاس می‌رفتند. ما چنین طلب و تمایلی از ضبط لحظه‌ها را در اکثر تصاویر قدیمی شاهد هستیم. سوژه‌ها که معمولا لباس پلوخوری و مهمانی بر تن داشتند با ژست‌های شق و رق و عصا قورت داده به لنز دوربین زل می‌زدند و اشتیاقِ خود به جادوی ثبتِ لحظه‌ را در چشمان‌شان کتمان نمی‌کردند. از طرف دیگر این دوربین‌ها همیشه به یک عکاس حرفه‌ای نیاز داشتند. به همین دلیل در این تصاویر (به استثنای آثار ناصرالدین‌شاه) شاهد شرم حضور یک غریبه (عکاس) در چهره‌ها هست

انتقاد به‌مثابه کنش اجتماعی

در جامعهٔ ما انتقاد، وجه مشترک و وسیلهٔ  ارتباطیِ مؤثرِ قاطبهٔ مردم است. این موضوع در ابتدا زیر عنوان «غیبت کردن» به صورت بررسی عملکرد خویشان، نزدیکان و در و همسایه ظاهر شد. در دوره‌ای هم حسب شنود مستمر اخبار و تحلیل‌های رادیویی، از مشخصه‌های رانندگان تاکسی و خاصه در موضوعات سیاسی رخنمون یافت. با ظهور اینترنت از یک سو دسترسی به اطلاعات سهل‌تر شده بود و از دیگر سو با ظهور سرویس‌های وبلاگی، انجمن‌ها و اتاق‌های گفتگوی مجازی امکان اظهارنظر در هر موضوعی، برای هرکسی فراهم گردید. البته اشعار و متون عاشقانه و نقد و بررسی کتاب‌ها و فیلم‌ها توجه بیشتری را جلب کرد. نویسندگان معدودی هم به سمت نقد اجتماعی خزیدند.  با همه‌گیر شدن ماهواره، به تدریج اکثریت مردم در نقش معمول رانندگان تاکسی فرو رفتند؛ به طوری که یکی از سرفصل‌های ارتباطات اجتماعی‌شان بعد از وضعیت هوا، نقد و بررسی سیاسی حاکمیت بود. موضوعاتی که نیاز به آشنایی و نزدیکی طرفین گفت‌وگو به هم، برای پیشبرد گفت‌وگوها ندارد. اینکه «باز هم پراید گران شده» و پاسخ «اگر بازار رقابتی باشد چنین اتفاقی نمی‌افتد»، همان‌قدر پذیرفته‌شده و بدیهی است که گفت‌و