رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب افق زمان

گشودگی بر هستی

فردی مدتی است که در داخل یک دوربین عکاسی زندگی می‌کند؛ در یک تاریکی مطلق. در فرصت‌های مختلف با همهٔ دم و دستگاه‌های آنجا کلنجار رفته است. یک‌بار در حال ور رفتن با دیافراگم بود که ناگهان پس از یک لرزه، دهانه لنز باز شد و تصویری شگفت‌انگیز شروع به شکل‌گیری روی نگاتیو نمود. او محو تماشای نقش روی نگاتیو بود. بعدها چندبار دیگر هم دیافراگرام را باز کرد اما خبری از تکرار آن اتفاق نبود. مدت‌ها بر همین منوال گذشت تا اینکه یک روز ناگهان زمین زیر پایش شروع به لرزش کرد. با سرعت به سمت دیافراگم دوید و پس از باز کردن آن، چشم به نگاتیو دوخت و مبهوت نقش‌گرفتن آن شد تا اینکه بار دیگر تاریکی همه جا را فرا گرفت. حالا دیگر فهمیده بود که چه باید بکند. تکه میله‌ای فلزی را برداشت و در بین دیافراگم قرار داد تا از بسته شدن آن جلوگیری کند. صندلی و میزش را در جایی رو به نگاتیو گذاشت و به انتظار آن رویداد نشست.  پس از تکرار چندباره آن اتفاق، در یکی از دفعات چشمش به روشنایی کورکننده‌ای افتاد که از فراسوی دیافراگم و لنز می‌آمد. کنجکاو شد سر و گوشی آب بدهد. وقتی در جلوی لنز قرار گرفت به سختی می‌توانست چشم باز کند. ا