رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۲۲

دومین موی سپید

از روز دوشنبه (۲۵ بهمن) که تقریباً کرونایم تمام شد، در آینه متوجه دومین تار موی سپید در کنار اولی شدم. اولی را در آذر ۹۷ دیدم و درباره‌ش در وبلاگ‌م نوشتم: به بدنم که نگاه می‌کنم نشونه‌های متفاوتی از مقاطع مختلف زندگی رو روش می‌بینم. مثل این جای زخم کهنه روی پا که موتور از روش رد شده، مثل این دنده شکسته و کج جوش خورده که یادگار افتادن از بلندیه، مثل این جای بخیه روی شقیقه که یادگار افتادن از روی موتوره، مثل این زخم چشم که یادگار یه دعوای بچگونه است، مثل این جای محو سوختگی روی کمر که یادگار ریختن زغال توی یه عروسیه و مثل این تار موی سفیدی که امروز توی آینه خودنمایی کرد و می‌تونه یادگار تموم اتفاقاتی باشه که افتاده و هیچ‌کس ازشون خبردار نشده جز خودم. یه جورایی شاید بشه گفت یادگار یه زخم روحیه که بالاخره یه راه بروزی برای خودش پیدا کرده. شاید یه یادگاری از یه ناگفتنیه. چقدر گذشت و چی گذشت که این‌طوری برگشت به ما... اما این یکي حسابی حال‌م را بد کرد. از همان دوشنبه تا امروز اوضاع‌م ناجور است. دل‌م مثل سیر و سرکه می‌جوشید. یک اضطراب و دل‌هره آرام‌نشدنی تمام وجودم را فرا گرفته است. هر چقدر که

مادر و روسپی

سرآغاز هنگام دیدن فیلمي از ژان اوستاش طرح‌واره‌اي به نظرم آمد که احساس کردم مشابه آن را در آثار دیگري هم دیده‌ام. طرح‌واره‌اي که حالا گمان می‌کنم ریشه‌دارتر از آن چیزي است که به نظر می‌رسد و انگار از یک میل تاریخی نشئت می‌گیرد. یادداشت حاضر تلاشي است برای ردیابی بازآفرینی‌های این‌ طرح‌واره؛ بنا بر این، کاري با خط اصلی داستان‌ها ندارم و فقط به دنبال الگوی مورد نظر خودم در آن‌ها هستم؛ پس روایت من از داستان‌ها کاملاً جهت‌دار و به‌طبع به نفع تفسیر مدنظرم خواهد بود. مادر و روسپی - ژان اوستاش جواني فرانسوی با زني میان‌سال و بزرگ‌تر از خود زندگی می‌کند. این زن، برای جوان، بیش‌تر از این‌که نقش معشوق را داشته باشد، نقش حامی و پناه‌گاه را دارد. کسي که برای او لباس می‌خرد، غذا می‌پزد، سرپناه‌ش را تأمین می‌کند و در کل بیش‌تر شبیه مادر نمادین است تا یک معشوق. جوان هم‌زمان با دختران هم‌سن خود نیز روابطي جنسی برقرار می‌کند؛ بی‌‌آن‌که این روابط را از مادر نمادین‌ش پنهان کند. یکي از این دختران پرستاري است که روابط آزاد و متنوع جنسی با مردان مختلف دارد. این دختر به‌تدریج وارد خانه مادر نمادین می‌شود و ی