رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب انجیل

امید، اعتماد، ایمان

آغاز همیشه فاصله‌ای وجود دارد میان آن چیزی که هست (آ) و آن چیزی که می‌خواهیم باشد (ب). اما چه دلیل منطقی‌ای برای حرکت کردن از ‹آ› به سوی ‹ب› وجود دارد؟ این نیروی حرکت از کجا می‌آيد؟ ما از کجا می‌دانیم که نقطه ‹ب› وجود دارد؟ از کجا می‌دانیم می‌شود به‌جای ‹آ›ی موجود، ‹ب›‌ای که تا به حال نبوده، باشد؟ ارسطو آن علت غایی را از کجا می‌آورد؟ چه‌طور چیزی ناموجود در اکنون، می‌تواند علتی برای چیزی باشد؟  درباره این‌که نقطه ‹ب› از کجا سر و کله‌ش پیدا می‌شود شاید بتوان گفت که این نقطه حاصل تضاد همیشگی در درون وجود ماست. ما معمولاً در هر وضعیتی، جنبه‌های مثبت و منفی‌ای برای آن وضعیت در نظر می‌گیریم. منشأ این تضاد در خود هستی است؛ از کوچک‌ترین سطح ذرات تا بزرگ‌ترین سطح کیهانی، اساس حرکت هستی بر هم‌نشینی وضعیت‌های متضاد مثبت و منفی، جاذبه و دافعه، حرکت و سکون، شکوفه و میوه، تولد و مرگ، نر و ماده و... است. ما معمولاً این قطب‌ها را ارزش‌گذاری می‌کنیم و بدان‌ها برچسب نیک و بد می‌زنیم و همواره در تلاش برای حرکت کردن به سمت آن چیزی هستیم که شخصاً و صریحاً نیک می‌پنداریم (نه اخلاقاً). اما موضوع این است که ی

کدام جوانی؟ (۲)

غرور جوانی معمولاً عموم جامعه از غرور جوانی به عنوان امري منفی یاد می‌کنند و بر این باورــ‌اند که جوانان به دلیل خامی و بی‌تجربگی دچار نوعي توهم قدرت برای کسب کردن یا تغییر دادن هر چیزي هستند. اما آیا همین اعتماد به نفس بالا و خودباوری نمی‌تواند موتور محرکه هر تغییري در سطح فردی تا اجتماعی باشد؟ به باور من اگر قرار است تغییري در جامعه اتفاق بیفتد، احتمال این‌که این تغییر توسط جوانان صورت بگیرد، بسیار بیش‌تر از سایرین است؛ چراکه جوانان هنوز بسیاري از برساخت‌ها و بایدها و نبایدها را قطعی نمی‌دانند و همه این‌ها را قابل نقد و تغییر می‌پندارند. چنین باوري به امکان و توان تغییر از همان غرور و خودباوری‌اي نشئت می‌گیرد، که در باور عمومی امري منفی و قابل سرزنش است. گویی آنان که وضعیت و جایگاه خود را پذیرفته‌اند و ساختارهای موجود را قطعی و مطلق پنداشته‌اند و در پیش آن‌ها سرنهاده‌اند، شهرونداني واقع‌بین هستند که باید معیار و الگوی سایرین قرار گیرند.  این نگرش منفی به موضوع غرور جوانی باعث ایجاد ساختارهایي برای مهار آن می‌شود. ساختارهایي چندلایه که کوچک‌ترین‌شان خانواده است، با محوریت پدر در جامعه