رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب زنان

«زن» زندگی آزادی

این روزا بعضیا سعی کردند سویه‌های جنسیتی به این جنبش بدند و حتا اون رو به حرکات فمنیستی بچسبونند و با شعارهای برابرنهادش (مرد، میهن، آبادی) در تلاش برای تعدیل‌ش باشند. بعضیا هم علیه این شعار جدید موضع می‌گرفتند، اون هم فقط با این استدلال که همین سویهٔ زنانه باعث جهانی شدن این جنبش شده و توجه‌ها رو به خودش جلب کرده. گویی که قبل‌ش مردم نشستند کلی فکر کردند که چه شعاري بدند که جهانیان خوش‌شون بیاد. به نظرم این وسط یه جنبه‌هایي از موضوع نادیده گرفته شده: آ . اولین موضوع اینه که این «زن» رو به‌‌مثابه یه کلیدواژه ببینیم که داره به یه مسئله کلی‌تر و بنیادین‌تر اشاره می‌کنه و اون برابرئ جنسیتیه. این‌که بخشي از اختلاف‌ها و گسست‌های جنسیتئ موجود در جامعه حاصل همین حقوق نابرابره. چراکه تبعیض یکي از عوامل ایجاد دشمنئ ناخواسته‌ است. شما کافیه بین دو برادر یا دو خواهر تبعیض قائل بشید تا به‌راحتی اونا رو با همدیگه دشمن کنید. این نابرابری خودش زاییدهٔ نگرش دینی و فقهی در قوانین حاکمیته. پس این کلیدواژه «زن» نمادیه برای مخالفت با این استبداد دینئ حاضر، با تمام مؤلفه‌های دیگه‌ش مثل دخالت در روابط عاطفئ

تجاوز: شهوت یا قدرت؟

قدرت کنترل در تجاوز جنسی، تعرض جنسی، آزار جنسی، خشونت جنسی و... برخلاف صفت گمراه‌کننده «جنسی» که روی این اعمال گذاشته می‌شه، ریشه این رفتارها ارتباط چندانی با میل و غریزه جنسی نداره. همون‌طور که قبلاً هم توضیح دادیم، اگه مسئله فقط میل جنسی و ارضای اون باشه، کلی راه معقول‌تر و غیرآسیب‌زا وجود داره. و باز اشاره کردیم که خیلی از این متجاوزین همزمان با این تعرض‌ها، رابطه‌های جنسی متعارف و بارضایت هم دارند. پس چرا باید دست به چنین کارهایی بزنند؟  یه دلیل ریشه‌ای و پنهان وجود داره و اون قدرته. شاید لمس‌ها و اعمال جنسی باشند، شاید کلمه‌ها اغواکننده یا تهدیدآمیز باشند، شاید خشونت جسمی یا روانی اِعمال بشه؛ اما در پس همه این‌ها نیاز متجاوز برای تسلط و کنترل حضور داره. به عبارت دیگه عمل جنسی ابزاریه برای کسب قدرت و اِعمال اون به روی دیگران. اما منظور از «قدرت» دقیقاً چیه؟  قدرت هم به عنوان یک توانایی [جسمی] و هم یک احساس [روانی] تعریف می‌شود. با این حال در ذاتِ همه تعریف‌ها یک نقطه مشترک وجود دارد: اثرگذاری روی محیط. [هیلاری] لیپس (۱۹۸۱) به «کنترل دیگران» به عنوان صورتی از به‌کارگیریِ موفقیت‌آم

قاعدگی در گذر زمان (بخش دوم)

خب دیگه. بار و بندیل‌تون رو جمع کنید و سوار شدید می‌خوایم راه بیفتیم. قراره ۵۰۰ سال بیایم جلوتر. طرفای ۱۵۰۰ سال پیش. اینجا با فرهنگ و آیین شینتو ژاپن روبرو می‌شیم.  آیین شینتو [ژاپن] می‌گوید اگر رد خون یا ناپاکی بر شما باشد، «کامی» [روح الهی] دعاهای‌تان را برآورده نمی‌کند. به همین دلیل زنان دشتان اجازه ورود به معابد کامی را نداشتند. حتی امروزه هم زنان ژاپنی در طول دوره دشتان اجازه ندارند وارد معابد شینتو شوند. زرلکی | زنان، دشتان و جنون ماهانه | ف۲ توی این آیین خبری از کتب مقدس نیست. چند کتاب وجود داره که فقط جنبه تاریخی دارند و درشون به نوعی تنها وقایع و اسطوره‌ها توسط پیروان ثبت شده که اون هم به دستور امپراتور وقت بوده. این‌جا هم خبری از اون احکام و حدود مشخص نیست. فقط توصیه‌هایی هست برای وارد نشدن به معابد که باز هم از یه نوع نگرش پلید و ناپاک به زنان قاعده ناشی می‌شه.  خب دوباره سوار شید یه پنج قرن هم بیایم جلوتر. به حوالی ۱۰۰۰ سال پیش. اینجا هم می‌رسیم به فرهنگ و جامعه اسلامی. مردم این فرهنگ به واسطه ارتباط تجاری و نزدیکی‌شون با یهودیان، بعضیاشون از آیین سخت‌گیرانه یهود در خص

قاعدگی در گذر زمان (بخش اول)

بیاید با هم سوار ماشین زمان بشیم و بریم به چندین هزار سال پیش، وقتی که زندگی‌های قبیله‌ای توی مناطق سرسبز و کنار رودا شکل گرفته بود. زمانی که پیر قبیله یا جادوگر قبیله راهنما و رئیس قبیله بود. ذهن این آدما پر بود از اسطوره‌ها و افسانه‌هایی درباره عناصر طبیعت. یکی از این عناصر، اتفاق به‌ظاهر ترسناکی بود که برای کمتر از نصف افراد اون قبیله اتفاق می‌افتاد و مجبور بودند برای توجیهش داستانایی سرهم کنند. اون اتفاق چیزی نبود جز خون‌ریزی ماهانه زنان اون قبیله. بو و ظاهر این خون و هماهنگی این اتفاق با وضعیت ماه توی آسمون، مردان قبیله رو سخت به وحشت می‌انداخت؛ چون به نظر می‌رسید که یه ارتباطی بین ماهِ مقدسِ توی آسمون و این زنی که این پایین خون‌ریزی می‌کنه، وجود داره. این رو بذارید کنار این واقعه که رویداد مقدس زایش هم فقط برای اون‌ها اتفاق می‌افتاد و در اون دوران در کمال تعجب این خون‌ریزی قطع می‌شد. و باز این دو اتفاق رو بذارید کنار این باور که به خاطر فصول دوره‌ای زمین و رویش گیاهان در دوره‌های چرخشی، در اکثر این قبایل زمین به عنوان منبع زایش و غالبا به صورت یه الاهه مادینه تصور می‌شد. پس باید

فعل فاعلانه جنسی

توی زبون انگلیسی در یه رابطه جنسی هر دو‌ طرف می‌تونند از کلمه F*ck برای اشاره به فعل جنسی استفاده کنند؛ یعنی هر دو در آمیزش فاعلیت دارند. اما در فارسی معادل اون یعنی کردن یا گا*یدن اساسا امری یک طرفه و مردونه است و زنان توی این فرهنگ زبانی فاعلیتی در امر جنسی ندارند. فاجعه رو وقتی می‌فهمیم که متوجه می‌شیم توی فارسی شنیدن جمله‌ای مثل این که «من حمید رو کردم» از زبون یه زن یا برامون خنده‌داره یا بی‌معناست و هرچقدر هم که سعی کنیم معادل دیگه‌ای برای این جمله پیدا کنیم یا باز هم به یه جمله بی‌معنای دیگه می‌رسیم و یا اینکه به اجبار خود زن باید توی جمله نقش مفعول رو بازی کنه. یعنی هیچ شکلی از بیان رابطه جنسی توی فارسی وجود نداره که بشه توش فاعلیت زن رو نشون داد. این محدودیت زبانی توی محدودیت فکری هم نشت پیدا می‌کنه و همین می‌شه که حتی بعضی از زنان خودشون هم برای خودشون فاعلیتی قائل نیستند، چه برسه به مردان.  تنها استثنایی که به ذهنم رسید عبارت «معاشقه کردن» و مشتقاتش بود که باز هم اشاره مستقیم به عمل جنسی نداره و بیشتر مقدمات اون رو می‌رسونه نه خود فعل صریح جنسی رو. (معادل make love) نزدیک‌تر