رد شدن به محتوای اصلی

نگاهی به ماسک زدن

  دقیقه

این روزا بیرون پر شده از پدر و مادرایی که خودشون بدون ماسک هستند اما به صورت بچه‌شون ماسک زدند و دارند باهم قدم‌زنان عبور می‌کنند. این تصویر برای من برون‌ریزی و نمایشی بیرونی از یه واقعهٔ درونیه که مدت‌هاست توی تار و پود اجتماعی‌مون تنیده شده ولی به چشم نمی‌آد. اون پدر و مادر فکر می‌کنند دارند نهایت فداکاری رو می‌کنند و بچه خودشون رو محفوظ نگه می‌دارند، اما واقعیت اینجاست که وقتی باهم دارند به همه جا می‌رند، حتی اگه خود بچه به‌خاطر ماسکش اون بیماری رو نگیره، اون والد بهش مبتلا می‌شه و توی خونه اون رو به بچه هم منتقل می‌کنه. مثل خیلی از خصلت‌های دیگه. مثل پدری که خودش سیگار می‌کشه ولی توقع نداره بچه‌اش سیگاری باشه، یا مادری که دروغ می‌گه و دهن لقه اما توقع داره بچه‌اش راستگو و رازدار باشه یا پدری که تا حالا کتاب نخونده، ولی توقع داره بچه‌اش فرهیخته باشه، یا مادری که مدام سرش توی گوشیه، ولی از بچه‌اش چنین توقعی نداره. این خصلتا هم مثل همون کرونا می‌مونند. نمی‌تونیم با یه ماسک زدن بچه‌مون رو ازشون مصون نگه‌داریم ولی خودمون به دهلیز چپ‌مون هم نباشه. چرا انقدر برامون سخته که بفهمیم وقتی خودمون حامل یه ویروس هستیم «احتمال» ابتلای بچه‌مون به اون ویروس هم به شدت بالا می‌ره؟! بستن راه‌های سرایت بیماری به بچه‌مون همون‌قدر مهمه که بستن اونا برای خودمون. متداول‌ترین انتقال‌دهنده‌های هر ویروسی به بچه‌هامون، قبل از هر کس دیگه‌ای، خودمون هستیم. فهمیدن همین چیز کوچیک می‌تونه جلوی خیلی از آسیبا رو بگیره.

نظرات