توی زبون انگلیسی در یه رابطه جنسی هر دو طرف میتونند از کلمه F*ck برای اشاره به فعل جنسی استفاده کنند؛ یعنی هر دو در آمیزش فاعلیت دارند. اما در فارسی معادل اون یعنی کردن یا گا*یدن اساسا امری یک طرفه و مردونه است و زنان توی این فرهنگ زبانی فاعلیتی در امر جنسی ندارند. فاجعه رو وقتی میفهمیم که متوجه میشیم توی فارسی شنیدن جملهای مثل این که «من حمید رو کردم» از زبون یه زن یا برامون خندهداره یا بیمعناست و هرچقدر هم که سعی کنیم معادل دیگهای برای این جمله پیدا کنیم یا باز هم به یه جمله بیمعنای دیگه میرسیم و یا اینکه به اجبار خود زن باید توی جمله نقش مفعول رو بازی کنه. یعنی هیچ شکلی از بیان رابطه جنسی توی فارسی وجود نداره که بشه توش فاعلیت زن رو نشون داد. این محدودیت زبانی توی محدودیت فکری هم نشت پیدا میکنه و همین میشه که حتی بعضی از زنان خودشون هم برای خودشون فاعلیتی قائل نیستند، چه برسه به مردان.
تنها استثنایی که به ذهنم رسید عبارت «معاشقه کردن» و مشتقاتش بود که باز هم اشاره مستقیم به عمل جنسی نداره و بیشتر مقدمات اون رو میرسونه نه خود فعل صریح جنسی رو. (معادل make love) نزدیکترین فعل «کام گرفتن» هستش اما اون هم مثل معاشقه معمولا فقط بوسیدن و مقدمات رابطه رو به ذهن متبادر میکنه. آیا واقعا در فارسی فعلی برای اشاره به فاعلیت زن در عمل صریح جنسی وجود نداره؟
نظرات
ارسال یک نظر