رد شدن به محتوای اصلی

زندگی نعناعی یا ریحانی؟

  دقیقه

بعضی چیزا واسه بعضی آدما مثل ریحون می‌مونه، باید هر سال بذرش رو به وقتش بریزی و توی عمق مناسب بذاریش و کود و آبش رو به اندازه بدی تا اون هم اگه اتفاق خاصی نیفتاد، به وقتش دربیاد و ازش استفاده کنی. خلاصه که خون به جیگرت می‌کنه تا حاصلش رو ببینی. تازه یه مدت از بهار باید بگذره تا سبز بشه و با اولین سرما هم خشک می‌شه. اما بعضی چیزا واسه بعضیا مثل نعناع می‌مونه. فقط کافیه نشائش رو یه بار توی یه زمین بکاری و تمام. خودش هر سال درمی‌آد و توی اون زمین هم پیش‌روی می‌کنه. هیچی غیر از آب کافی نمی‌خواد. زودتر از باقی سبزیا درمی‌آد و دیرتر از باقی سبزیا هم به خواب می‌ره. مثلا همین نعناع‌های توی عکس از دو سه تا نعناع ریشه‌داری عمل اومدند که مادرم لای سبزیایی که خریده بود اونا رو پیدا کرد و توی باغچه کاشت.

توی آدمای دور و بر خودم هر دو جورش رو دیدم. بعضیا همه‌جوره جون می‌کَنند و آسمون و ریسمون می‌بافند تا زندگی‌شون پیش بره. بعضیا هم اصلا انگار نه انگار. از لحظه تولدشون همه‌چیز واسه‌شون مهیا بوده. نه اینکه خانواده پولداری داشته باشند، نه. کلا سیر زندگی‌شون بدون جفتک چارکش زدن روی رواله و همه چیز واسه‌شون پیش پیش چیده‌شده. غصه هیچی رو هم لازم نیست بخورند. هنوز هم توی حکمتش موندم که چرا این‌جوریه. از بعضیا هم شنیدم که فلانی نون دلش رو می‌خوره. ولی راستش من هنوز به چنین حرفی باور ندارم. یعنی می‌گم خوش‌دلی اون آدم باعث این روال نیست، بلکه چون واسه هیچی حرص نخورده و همه چیز واسه‌اش مهیا بوده، خوش‌دلی هم در کنارش ایجاد شده. ولی واقعا چرا بعضیا زندگی‌شون نعناعیه و بعضیای دیگه ریحونی؟!

نظرات