رد شدن به محتوای اصلی

نگاهی زیستی به رابطه

  دقیقه

فلوبر یه جا توی کتاب «حماقت، هنر و زندگی» می‌گه زنان وقتی کسی رو دوست دارند، تصور می‌کنند همه اونچه که اونا خواهانش هستند رو اون فرد داره و اگه دیگران نمی‌تونند ببیننش، به خاطر نگاه سطحی‌شونه. اونا به جای روبرو شدن با واقعیتِ اون مرد، با همین تصویرِ خودشون از اون مرد زندگی می‌کنند. در حالی که از نظر ایشون مردا با خودشون روراست‌اند و وقتی ببینند که تصورشون با واقعیت فاصله داره، از اون فرد دل می‌کنند.

به نظرم موضوع رو از یه زاویه دیگه هم می‌شه دید و اون هم زیستیه. فکر کنید خانم حدود یه هفته رحمش رو آب و جارو می‌کنه، بعد کل رحم رو از سر می‌چینه، بعدش اونجا رو قرق می‌کنه و در آخر هم تنها یه تخمک رو درونش رها می‌کنه. نه به امید اومدن یه اسپرم. امید به تنهایی نمی‌تونه باعث بشه که رحم هر ماه این فرایند پرمشقت رو تکرار کنه. بلکه اون باور داره که این‌بار قراره بارور بشه و به خاطر همین باور سه هفته منتظر می‌شینه تا اسپرم از راه برسه. مهم هم نیست که اون اسپرم چه نقاط ضعف و قوتی داره، هرچی هست همین که خودش رو رسونده کافیه. دنبال یه اسپرم دیگه نمی‌فرسته. تمام سرمایه‌اش رو می‌ذاره روی همون یه دونه اسپرم. وقتی هم وصال صورت بگیره، نه ماه همه جوره در خدمت این وصاله.

اما بدن مردا چطوره؟ اونا روزانه بیش از صد میلیون اسپرم تولید می‌کنند. که چی بشه؟ حالا می‌فرستیم‌شون پی تخمک، با امید به اینکه «شاید که یکی هم به نشانی بنشیند/ بس تیر که در چله این کهنه کمان است». هر کدوم رسید رسید، هر کدوم هم نرسید به درک. چه اهمیتی داره. اینکه کدوم برسه، کی برسه، کجا برسه هیچ اهمیتی واسه بدن مرد نداره. چرا؟ چون در هر صورت مسئولیتی متوجه اون بدن نیست. اسپرمی که رفت، رفت. همه چیز پای خودشه. اگر هم یه کدوم‌شون به وصال رسید، مسئولیتش به‌کلی گردن اون بدن میزبانه. تنها چیزی که این بدن بهش امید داره، احتمال تکثیر یکی مثل خودشه.

تفاوت دریچه نگاه زنان و مردان به رابطه، تفاوت بین امید و باوره. زن وقتی وارد رابطه می‌شه باور می‌کنه که طرف مقابلش همون شهسوار رویاهاست، اما مرد فقط امیدواره که طرفش همون یار سیمین‌برِ مه‌پیکر باشه. سنگ مفت، گنجشک هم مفت. اگه خودش بود که چه بهتر اگر هم نه، سر کمونِ امیدش رو می‌گیره یه سمت دیگه. (اینجا تعریف رابطه واسه هر دو طرف یه همراهی عمیقه نه خاله‌بازی کودکانه!)

نظرات