رد شدن به محتوای اصلی

قاعدگی در گذر زمان (بخش دوم)

  دقیقه

خب دیگه. بار و بندیل‌تون رو جمع کنید و سوار شدید می‌خوایم راه بیفتیم. قراره ۵۰۰ سال بیایم جلوتر. طرفای ۱۵۰۰ سال پیش. اینجا با فرهنگ و آیین شینتو ژاپن روبرو می‌شیم. 

آیین شینتو [ژاپن] می‌گوید اگر رد خون یا ناپاکی بر شما باشد، «کامی» [روح الهی] دعاهای‌تان را برآورده نمی‌کند. به همین دلیل زنان دشتان اجازه ورود به معابد کامی را نداشتند. حتی امروزه هم زنان ژاپنی در طول دوره دشتان اجازه ندارند وارد معابد شینتو شوند.

زرلکی | زنان، دشتان و جنون ماهانه | ف۲

توی این آیین خبری از کتب مقدس نیست. چند کتاب وجود داره که فقط جنبه تاریخی دارند و درشون به نوعی تنها وقایع و اسطوره‌ها توسط پیروان ثبت شده که اون هم به دستور امپراتور وقت بوده. این‌جا هم خبری از اون احکام و حدود مشخص نیست. فقط توصیه‌هایی هست برای وارد نشدن به معابد که باز هم از یه نوع نگرش پلید و ناپاک به زنان قاعده ناشی می‌شه. 

خب دوباره سوار شید یه پنج قرن هم بیایم جلوتر. به حوالی ۱۰۰۰ سال پیش. اینجا هم می‌رسیم به فرهنگ و جامعه اسلامی. مردم این فرهنگ به واسطه ارتباط تجاری و نزدیکی‌شون با یهودیان، بعضیاشون از آیین سخت‌گیرانه یهود در خصوص زنان قاعده پیروی می‌کردند. البته با مراجعه به کتاب مقدس این جامعه تنها به یه آیه درباره زنان قاعده می‌رسیم:

و از تو درباره‌ حیض مى‌پرسند، بگو: آن رنج و ناراحتى است، پس در ایّام حیض از زنان کناره بگیرید و با آنها نزدیکى نکنید تا پاک شوند؛ و چون پاک شدند، از آن‌جا که خدا فرمان‌تان داده به آنها نزدیک شوید که خدا توبه‌کاران و پاکی‌طلبان را دوست دارد. زنان شما کشت شمایند، پس هرگاه خواستید، به کشت خود درآیید و براى خویش [خیر] پیش فرستید.

قرآن | ت بهرام‌پور | بقره | آ۲۲۲

اینجا هم می‌بینید که دیگه خبری از انزوا و دست نزدن و نگاه نکردن نیست. تنها حکم، حکم ممنوعیت رابطه جنسی با زنان قاعده است. اما هنوز هم در پس این کلمات اون نگاه ناپاکی و پلیدی رو می‌بینیم. شاید بعضی از شما و مفسرین بگید که اینجا منظورش ناپاکی و پاکی از خونه، نه وجود کلی این زنان. پس بیاید یه مراجعه‌ای به روایات این حوالی بیندازیم ببینیم آیا نگاه جامعه چنین حرفی رو قبول داشته. مثلا بریم یه سری به کتاب بحارالانوار بزنیم:

در کتاب مصباح الانوار از حضرت امام محمّد باقر (ع) و آن حضرت از پدران بزرگوارش نقل نموده که فرمودند: همانا فاطمه (س)، دختر محمّد (ص)، «طاهره» نامیده شد به خاطر اینکه از هر عیب و نقصی پاک بود و همچنین پاک و بَری بود از هر پلیدی و فحشایی و همچنین هرگز حیض و نفاس را ندید.

مجلسی | بحارالانوار | ج۴۳ | ت قائم‌فرد | ب۲ر۲۰

همون‌طور که می‌بیند اینجا داره می‌گه چون فاطمه پاک و به نوعی قدیسه و از هر «عیب» و «نقص» و «پلیدی» و «فحشا» «پاک» هست بنابراین حیض هم نمی‌بینه. پس حیض ناشی از عیب و نقص و پلیدی و فحشا و ناپاکی داره. البته توی یه روایت دیگه هم فاطمه و مریم رو بتول معرفی می‌کنند و در تعریف بتول باز هم از همین تعابیر استفاده می‌کنند و تهش به این می‌رسند که این دو زن قدیس حیض نمی‌بینند. 

وقتی توی لایه‌های مختلف این فرهنگ دقیق بشیم می‌بینیم هنوز هم اون نگاه پلیدانه و منحوس به قاعدگی جایی نرفته. محض نمونه می‌تونیم بریم به سه-چهار قرن بعد. حدود ۸۰۰ سال پیش. می‌تونیم یه نگاهی به این رساله مثلا علمی قرن ششمی بندازیم:

حکما گویند بودنِ زنِ حایض زیت [روغن] و کامه [ماست] را تباه کند و اگر زن حایض به منقله [زغال‌دانی] بگذرد ترها را تباه کند و اگر به خیارستان بگذرد تلخ گردد. اگر زن حایض به سداب [گیاهی خودرو] بگذرد خشک شود، اگر حایض در آینه نگرد تاریک شود، اگر به کندوج انگبین [کندوی عسل] بگذرد زیان صعب کند. اگر حایض دست بر مصروع نهد ساکن گردد. اگر خرقه حیض بر سر چوبی کنند و اشارت به آتش عظیم کنند بمیرد [خاموش شود]. اگر خرقه حیض بر دنبال کشتی بندند باد روبعه [احتمالا تندباد] از آن بگریزد.

محمد بن احمد طوسی | عجایب المخلوقات 

نقل از اسماعیلی در «تن پهلوان و روان خردمند»

می‌بینید که اون نگرش جادویی جایی نرفته. البته اینجا علاوه بر شومی و نحوست چند مورد مثبت هم می‌بینیم، از جمله رفع صرع و برطرف کردن طوفان. اما همین نگاه مثبت هم باز بر اومده از نگاه جادویی به قاعدگیه.

خب دیگه زیادی اینجا موندیم. بشینید یه دو-سه قرن بیایم جلوتر. حول و حوش ۵۰۰ سال پیش. اینجا توی هند (پاکستان امروزی) یه آیین نویی سر و کله‌اش پیدا شد به اسم سیک. پایه‌گذار این آیین نگرش مترقیانه‌ای درباره قاعدگی زنان داشت.

گورو نانک پایه‌گذار آیین سیک اعتقاد دارد ناپاکی به ناپاکیِ درون مربوط است. آن‌هایی ناپاک‌اند که ذات ناپاکی دارند. پس درگیر پاکی و ناپاکی ظواهر بودن از اساس مردود است. او آغشته شدن لباس به خون را دلیل ناپاکی یک لباس نمی‌داند. بنابراین از نظر او و طرفداران آیین سیک، زنان هیچ محدودیتی در دوران دشتان خود ندارند؛ حتی برای ورود به زیارتگاه‌ها و معابد.

زرلکی | زنان، دشتان و جنون ماهانه | ف۲

حالا دیگه می‌بینیم که او نگاه پلید و منحوس داره از آیین‌ها برچیده می‌شه. دیگه زنان قاعده حتی برای رفتن به پرستش‌گاه و عبادت هم نیاز نیست احساس ناپاکی و پلیدی بکنند. ولی خیلی خوش‌باورانه است اگه فکر کنیم اون نگرش چند هزارساله به این راحتی‌ها دست از ناخودآگاه ما بر می‌داره. چون همه اون آیین‌هایی که پیش‌تر ازشون حرف زدیم هنوز هم پیروان و باورمندان خودشون رو دارند. 

بشینید یه چند صد سال هم بیایم جلوتر. به حدود ۱۰۰ سال پیش. زمانی که محصولات بهداشتی مربوط به دوران قاعدگی به صورت تجاری ساخته و عرضه شدند. سازندگان این محصولات در اون سال‌ها با یه مشکل بزرگ روبرو بودند؛ اینکه خانم‌ها روشون نمی‌شد برند از فروشگاه چنین چیزایی رو بخرند. عدم فروش این محصولات انقدر جدی بود که اون شرکتا مجبور شدند یه راهی برای این مشکل پیدا کنند. یکی از راه‌حل‌ها این بود که یه جعبه کنار این محصولات می‌ذاشتند تا خانما بعد از برداشتن این محصولات پولش رو در همین جعبه‌ها بندازند، بدون اینکه مجبور باشند با خود فروشنده روبرو بشند. سال‌ها زمان برد تا بالاخره زنان جوامع مختلف تونستند با این مسئله کنار بیاند و این محصولات بهداشتی رو هم مثل باقی اقلام خریداری کنند. آیا این خجالت ریشه در همون نگرش چند هزار سالهٔ پلیدانه و منحوسانه نداشت؟

خب دیگه سوار شید همه‌تون رو برسونم به زمان حال. جایی که هنوز هم این نگرش پلیدانه، منحوس و سحرزدهٔ چندهزار ساله در ناخودآگاه جمعی ما حضور داره. آیا عبارت «دختر آفتاب و مهتاب ندیده» شما رو یاد اون دخمه‌ها و دشتانستان‌ها نمی‌اندازه؟ آیا داستان‌های کودکانه ما که معمولا درش یه دختر توی یه قلعه، بالای یه برج (بین زمین و آسمون) زندانی بود، شما رو یاد زندانی کردن دختران بعد از اولین قاعدگی نمی‌اندازه؟ اینکه توی اکثر این داستان‌ها آزادی دختر هم‌زمانه با ازدواج اون، تاکیدی بر همون باورهای پیشین نیست؟‌ اینکه هنوز هم خیلی از خانم‌ها نوار بهداشتی‌شون رو به جای انداختن توی آشغالی، به درون چاه توالت می‌اندازند (فارغ از بحث خجالت و بهداشت) آیا بعضیا‌شون ترس اِعمال طلسم و جادو روی اون خون رو ندارند؟ آیا اینکه حضور زنان قاعده رو بالای دیگ نذری یا دبه ترشی منع می‌کنند، ریشه در همین نحس‌انگاری نداره؟  این نگرش نحس حتی به حیوانات هم بسط داده شده. مثلا یکی از دلایل کراهت گوشت خرگوش ماده رو دائم الحیض بودن این حیوون می‌دونند (فارغ از صحت علمیش). اثرات این نگرش خجالت‌برانگیز رو حتی توی روزانه‌نویسی وبلاگ‌ها هم می‌شه دید. توی این سال‌های وبلاگ‌خونی، بنده تنها با دوتا وبلاگ‌نویس خانم روبرو شدم که توی روزانه‌نویسیاشون گه‌گاه از این وضعیت زیستی طبیعی‌شون هم حرفی زدند. انگار خود خانم‌ها هم هنوز با نحس و پلید و خجالت‌آور نبودن این رخداد زیستیِ طبیعی کنار نیومدند، چه برسه به باقی جامعه. البته حق هم دارند. چنین نگرش چندهزار ساله‌ای که مدام هم در طول تاریخ تکرار و بازتولید شده به این راحتی‌ها دست از سر فرهنگ و نگرش‌های ما برنمی‌داره.


[+] بخش اول این یادداشت رو می‌تونید اینجا مطالعه کنید.

نظرات