پیشگفتار:
قبل از هرچیزی باید به این نکته اشاره کنم که همه معادلسازیها توسط خود بنده و با توجه به دانش اندکم در زبان انگلیسی و فارسی و البته حقوق صورت گرفته. بنابراین نقدهای زیادی بهش وارده. اما از پس این اشکالات امیدوارم بتونه نگاهمون رو کمی بازتر بکنه. همچنین لازمه اشاره کنم که توی مواد قانونی ایران به جای عبارتهای عربی و نامفهوم از معادلهای فارسی یا آشناتر استفاده کردم. توی این موارد معادلها رو داخل قلاب [] قرار دادم.
مقدمه:
تجاوز (rape) از نظرگاههای مختلفی میتونه مورد تعریف قرار بگیره؛ از لحاظ پزشکی و روانشناسی، قانونی و حقوقی، اخلاقی و فلسفی، سیاسی و اجتماعی و... هر کدوم از این زوایا تمرکزشون روی بخشی از مسئله است. گاهی به شکل جمعی بهش نگاه میشه، گاهی به صورت فردی، گاهی به صورت یه جدال درونی بهش توجه میشه، گاهی از نظر خوب و بد بودن مورد پرسش قرار میگیره، گاهی از منظر اقلیتها و نژادها و خیلی موارد دیگه. اما در همه این منظرها دو جهتگیری کلی وجود داره: اینکه توجه ما حول محور قربانی میچرخه یا متجاوز. یعنی داریم به میزان قباحت عمل متجاوز توجه میکنیم یا روی میزان آسیبی که به قربانی وارد شده متمرکز میشیم. از بین همه اون نظرگاههای مطرح شده دو منظر به باور بنده مهمتر هستند: یکی از نظر پزشکی و روانیه و اون یکی حقوقی.
از اونجایی که قراره بعدها بیشتر از زاویه روانی به این موضوع نگاه کنیم، پس توی این یادداشت خیلی بهش نمیپردازیم. فقط باید این رو بدونیم که تمرکز منظرگاه پزشکی روی قربانیه و آسیبهایی که متحمل شده. اونها توجه چندانی به متجاوز ندارند، مگر برای شخصیتشناسی و ریشهشناسی رفتارش. به عنوان یه نمونه میشه به این تعریف پزشکی از تجاوز اشاره کرده:
هر نوع عمل جنسی که برخلاف اراده و رضایت فرد به او تحمیل شود. این عمل میتواند شامل هر نوع تعرض جنسیای باشد. در هر فعلِ تجاوز، جنسیت و خشونت حضور دارد. البته ما تجاوز را به عنوان «بیانِ جنسیِ خشونت» صورتبندی میکنیم نه بیانی خشونتآمیز از عمل جنسی. پس تجاوز یک عمل شبهجنسی است (چیزی که بهسختی تعیین میشود) اما اساساً در خدمت اهداف دیگری است [از جمله قدرتنمایی].
گراث و هابسن | پویششناسی تعرض جنسی | ۱۹۸۳
همینطور که میبینید چون از زاویه قربانی به موضوع نگاه شده، فعل تجاوز دیگه یه عمل جنسی شناخته نمیشه. بلکه اون رو یه فعل شبهجنسی معرفی میکنند که در اون خشونت مقدم بر جنسیته. و این همون چیزیه که قربانی داره تجربه میکنه.
فعلاً تا همینجا کافیه. بریم سراغ تعریف حقوقی.
تعاریف حقوقی:
موضوع مهم در نظرگاه حقوقی عملی بودن تعاریف و قابلیت تحقیق، اثبات یا رد اونها به وسیله شاهدان عینی و شواهد و آثار باقیمونده است. پس برای جرمانگاری این عمل ناچارــایم از تعاریف هیجانی، احساسی و عامیانه فاصله بگیریم. از طرف دیگه چون قوانین تمرکزشون روی جرایم هستش، پس توجهشون هم بیشتر از بزهدیده روی بزهکاره. این تعاریف در هر کشور و ایالتی با هم تفاوت داره. در نتیجه اینجا ناگزیرــایم فقط به تعداد محدودی از این تعریفها بپردازیم؛ اونهایی که فرصت بررسیشون رو داشتیم و نکات قابل توجهی رو درشون پیدا کردیم.
- ایران
طبیعتاً قبل از هر جای دیگهای باید قوانین خودمون رو بشناسیم. در قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲) خبری از عباراتی مثل تجاوز جنسی، آزار جنسی یا تعرض جنسی نیست. نزدیکترین عبارتی که به مفهوم مدنظر ما میشه پیدا کرد «زنای به عنف» هستش. برای درک این عبارت ابتدا باید با تعریف زنا آشنا بشیم. زنا توی ماده ۲۲۱ اینطوری تعریف شده:
زنا عبارت است از جماع مرد و زنی که [پیوند زناشویی] بین آنها نبوده و از موارد [نزدیکیِ اشتباهی] نیز نباشد.
تبصره(۱) جماع با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنهگاه در [مهبل] یا [مقعد] زن محقق میشود.
تبصره(۲) هرگاه طرفین یا یکی از آنها نابالغ باشد، زنا محقق شده است لاکن نابالغ مجازات نمیشود...
اینجا چندتا مسئله وجود داره. اول اینکه اگه بین طرفین رابطه پیوند زناشویی وجود داشته باشه، اصلاً وارد حوزه زنا نمیشه، که بعدش بتونیم حرفی از عنف و اجبار یا اکراه بزنیم. پس بر اساس این قانون تجاوز در رابطه زناشویی بیمعنا و بلاموضوعه. دوم اینکه زنا فقط محدود به دخول با اندام تناسلی به مهبل یا مقعده و رابطه دهانی یا مالش و دستدرازی و انگشت و اشیای دیگه در این چهارچوب قرار نمیگیرند.
حالا بریم سراغ تعریف «عنف» در ماده ۲۲۴:
...زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی موجب اعدام زانی است...
تبصره (۲) هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.
که خوشبختانه اینجا یه تعریف تقریباً شسته و رُفته و روشن داریم. اما درباره اقدامات حمایتی از بزهدیده در ماده ۲۳۱ از پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل به قربانی صحبت میشه.
حالا برسیم به اشکال دیگه رابطه جنسی. در ماده ۲۳۴ اومده: «حد لواط [رابطه دخولی بین دو مرد] برای فاعل، در صورت عنف و اکراه ... اعدام است» و توی ماده ۲۳۵ و ۲۳۶ هم از شکل دیگهای از رابطه جنسی صحبت شده:
۲۳۵- تفخیذ عبارت از قرار دادن اندام تناسلی مرد بین رانها و نشیمنگاه انسان مذکر است.
تبصره: دخول کمتر از ختنهگاه در حکم تفخیذ است.
۲۳۶- در تفخیذ، حد فاعل و مفعول صد ضربه شلاق است و از این جهت فرقی میان ... عنف و غیرعنف نیست.
شکل زنانه این فعل هم که توی ماده ۲۴۰ «مساحقه» عنوان شده، دقیقاً همین شرایط رو داره. یعنی درش فرقی بین طرفین رابطه و وجود اجبار و اختیار نیست. به عبارت دیگه در این نوع رابطه در هر شرایطی هر دو طرف مجرم شناخته میشند. چیزی که مسخره بودنش کاملاً عیانه.
درنهایت میرسیم به ماده ۲۳۷:
همجنسگرایی انسان مذکر در غیر از لواط و تفخیذ از قبیل [بوسه] و ملامسه از روی شهوت، موجب ۳۱ تا ۷۴ ضربه شلاق تعریزی درجه شش است.
تبصره (۱) حکم این ماده در مورد انسان مونث نیز جاری است.
باز اینجا هم میبینیم که فرقی بین طرفین رابطه و وجود زور و اختیار نیست. مسئله دیگه وجود ابهام در این ماده قانونیه. چرا که مشخص نیست بوسه و دستمالی کردن فقط بین دو همجنس جرم به حساب میآد یا درباره دو غیرهمجنس هم صادقه.
همینطور که میبینیم این چند ماده قانونی مبهم و ناقص اصلاً با معیارهای عرفی و اجتماعی ما نمیخونه. چیزایی که به وضوح در سایر کشورها تعرض یا تجاوز جنسی شناخته میشه، در این مواد یا اصلاً به رسمیت شناخته نمیشه و یا از اون بدتر اینکه متجاوز و قربانی هر دو با یه چوب رونده میشند.
- آمریکا
تا قبل از ۲۰۱۲ تجاوز توی آمریکا از نظر قانونی تعریف خیلی محدودی داشته: «دخول جنسی [فردی] به مهبل زنی که همسر وی نیست، با زور و برخلاف اراده او.» همینطور که میبینید اینجا هم جرم تجاوز برای همسران تعریف نشده که البته بعد از ۱۹۷۰ شرط همسر نبودن از این تعریف حذف شده. مسئله دیگه اینه که فقط درباره یه آقا نسبت به خانم قابل پیگیری بود. اما این تعریف به واسطه جنبشهای ضدتجاوزی که از ۱۹۷۲ شکل گرفتند بالاخره در سال ۲۰۱۲ مورد بازنگری قرار گرفت. این تعریفیه که اداره تحقیقات فدرال (FBI) در سال ۲۰۱۲ در مورد تجاوز ارائه داده:
دخول، هرچند اندک، به مهبل یا مقعد با هر بخش از بدن یا شیای، یا دخول به دهان [فردی] به وسیله عضو جنسی فردی دیگر، بدون رضایت قربانی.
اینجا مشاهده میکنید که قید جنسیت قربانی و متجاوز برداشته شده، همسر بودن یا نبودن حذف شده، دخول بخشهای دیگهای غیر از اندام جنسی و اشیا هم به تعریف اضافه شدند. ارتباط دهانی هم به اشکال تجاوز اضافه شده. و درنهایت از عبارت «قربانی» برای بزهدیده استفاده شده. تک تک این موارد حاصل سالها تلاش و زحمت و جنبش بوده. اما کلیدیترین مسئله معنای «عدم رضایت» توی این تعریفه؛ چون تمام بار حقوقی این تعریف روی همین عبارت کوتاه قرار داره. برای درک تعریف این عبارت بهتره بریم سراغ یکی از ایالتهای آمریکا.
در ماده ۱۳۰ قوانین تلفیقی ایالت نیویورک تجاوز بر اساس میزان خشونت و سن و اختیار قربانی به سه درجه تقسیم میشه که اینجا مدنظر ما نیست. ولی نکته مهم توی این ماده تعریف عدم رضایت در موضوع تعرض جنسیه. مطابق این ماده در موارد زیر ایجاد ارتباط جنسی «بدون رضایت» قلمداد میشه:
۱- کسی که زیر سن قانونیه حتی اگه رضایتش رو هم اعلام کنه، این رضایت فاقد اعتبار قانونیه. چرا که هنوز صلاحیت تشخیص موقعیت و تمیز دادن خوب و بد رو نداره.
۲- کسی که از ناتوانی ذهنی و شناختی رنج میبره و امکان درک موقعیت رو نداره، صلاحیت لازم برای اعلام رضایت رو هم نداره.
۳- کسی که از یه ناتوانی جسمی رنج میبره که به واسطه اون توان ابراز مخالفت یا رضایت رو نداره.
۴- کسی که به واسطه مصرف الکل، دارو، مواد مخدر، بیهوشی یا خواب فاقد خودآگاهی لازم برای ابراز رضایت یا مخالفت باشه.
توی بخش ۲۲ کد مجازات ایالت تگزاس جزئیات بیشتری هم به این موارد «عدم رضایت» اضافه میشه که برخیشون از این قراره:
۵- کسی که به واسطه خشونت و زور و تهدید نگران سلامتی خودش یا فرد دیگهای باشه و به خاطر این ترس، تن به رابطه بده.
۶- کسی که در یه مرکز رواندرمانی تحت معالجه است و به واسطه وابستگی عاطفی به درمانگرش با همه درخواستهای اون موافقت میکنه، چنانچه مورد رفتار جنسی درمانگر قرار بگیره، این رابطهٔ جنسی به منزله ارتباط «بدون رضایت» قلمداد میشه.
۷- کسی که وابستگی اعتقادی و دینی به راهنما و پیشوای مذهبیش داره و با همه درخواستهای اون موافقت میکنه، چنانچه مورد رفتار جنسی اون پیشوای مذهبی قرار بگیره، این رابطهٔ جنسی به منزله ارتباط «بدون رضایت» قلمداد میشه.
علاوه بر همه این موارد در سال ۲۰۰۳ قانونی در ایالت ایلینوی تصویب شد که به واسطه اون افراد میتونند نظرشون رو در طی عمل جنسی تغییر بدند. یعنی فرد در هر زمانی از عمل جنسی میتونه به طرف مقابل «نه» بگه و فرد موردنظر هم موظفه عمل خودش رو متوقف کنه، وگرنه اون عمل قانوناً «تجاوز» به حساب میآد.
- انگلیس
در قوانین انگلیس (۲۰۰۳) هم اکثر موارد فوق با شرح و بسط بیشتری وجود داره. اما یه نکته خیلی ظریف در تعریف اونها از تجاوز و رضایت هستش که در جای دیگه ندیدم. در بخش ۴۲ این قوانین اومده:
۱- یک شخص (آ) مرتکب جرم میشود اگر...
اولاً: او بهعمد به مهبل، مقعد یا دهان فردی دیگر (ب) با آلت خود دخول کند.
دوماً: (ب) راضی به دخول نباشد.
سوماً: (آ) باوری منطقی مبنا بر رضایت (ب) نداشته باشد.
۲- منطقی بودن یک باور با در نظر گرفتن همه شرایط و جوانب مشخص میشود؛ از جمله اینکه (آ) در هر مرحله [از فعالیت جنسی] باید از رضایت (ب) اطمینان حاصل کند.
این تعریف واقعاً به نکته ظریف و مهمی اشاره میکنه. اینکه فرد باید خودش رو موظف بدونه در هر مرحلهای از عمل جنسی از رضایت طرف مقابلش اطمینان حاصل کنه. به عبارت دیگه هر فرد باید وظیفهٔ کسبِ اطمینان از رضایتِ طرفِ مقابل رو بر دوش خودش بدونه. نه اینکه مثلاً بگه «خب وقتی چیزی نمیگفت یعنی راضی بود دیگه».
نکته دیگه که هم از این قانون و هم از قانون ایلینوی قابل استنباطه اینه که اگه کسی از شروع یه عمل جنسی اعلام رضایت میکنه به این معنا نیست که طرف مقابل حق داره تا هرجایی که میخواد اون عمل رو به هر نحوی که میخواد ادامه بده. استمرار این رضایتطلبی از طرف مقابل مهمترین نکته این ماده قانونیه.
سایر عبارات:
علاوه بر کلمه تجاوز (rape) که درش دخول و عدم رضایت دو عنصر اصلی هستند و ما تا اینجا سعی کردیم تعریف روشنی براش پیدا کنیم، اصطلاحات دیگهای هم وجود داره که با تجاوز همخانواده هستند و بد نیست اینجا توضیح کوتاهی براشون ارائه بشه. فقط در نظر داشته باشید که غیر از موارد مربوط به کودکان، در سایر موارد ذکر شده در پایین به شرطِ عدم رضایت طرف مقابل در حالت هوشیاری کامل چنین عنوانهایی به خودشون میگیرند.
سوءاستفاده جنسی (abuse): این اصطلاح عموماً در مورد کودکان به کار میره نه بزرگسالان؛ چرا که در اونها صلاحیتی برای موافقت و اعلام رضایت از عمل جنسی وجود نداره. به همین خاطر گاهاً در بعضی از قوانین، بزهِ جنسیِ واقعشده بر اونها زیرعنوان این عبارت قرار میگیره، نه تجاوز.
تعرض جنسی (assault): شامل مواردی مثل لمس کردن، بوسیدن، دستمالی، مالیدن جاهای دیگهای از بدن. و البته برعکس این موارد، یعنی مجبور کردن کسی برای انجام این کارها روی بدن فرد بزهکار.
خشونت جنسی (violence): این اصطلاح گستردگی زیادی داره و حتی شامل مواردی هم میشه که در قانون جرمانگاری نشده اما موجب صدمات و ضربات روحی و روانی میشه. از جمله این موارد آزارهای کلامی، صوت زدن (بیانگر این باشه که طرف چه تیکهایه)، متلکپرونی، انتشار بدون اجازه تصاویر عریان فردی در فضای مجازی، آلتنمایی، دید زدن دیگران در زمانی که عریان هستند یا در حال انجام عمل جنسی هستند.
آزار جنسی (harassment): دایره این عبارت حتی از خشونت جنسی هم فراتر میره و حتی شامل اظهار نظر درباره ظاهر و بدن فرد دیگه هم میشه، یا مثلاً کسی که برای استخدام نیرو روی مجرد بودن و جنسیت فرد تاکید میکنه هم کارش در زیر این تعریف قرار میگیره، یا کسی که پیش بقیه جوک جنسی تعریف میکنه یا حرفای صریح جنسی میزنه. خلاصه هر عمل ناخوشآیندی که یه سرش وصل به جنسیت فرد دیگهای باشه در زیر عنوان این تعریف قرار میگیره.
[+] برای مطالعه سایر یادداشتها درباره تجاوز میتونید به این برچسب مراجعه کنید.
[+] لطفاً به این پرسشنامه هم پاسخ بدید.
نظرات
ارسال یک نظر