رد شدن به محتوای اصلی

در مقطع واقعاً حساس کنونی

  دقیقه

این روزها چندین موضوع در کنار هم قرار گرفته که اون رو به یه برهه واقعاً حساس تبدیل کرده. چیزهایی که باید شاخک‌ها رو تیز نگه‌داره:

آ. درک عمیق مردم از بی‌فایده بودن وعده‌ها و نرمش‌ها و اصلاحات. این درک از سال ۹۸ قوام گرفته و حالا هر چه که می‌گذره عمیق‌تر و شفاف‌تر می‌شه برای مردم. اون‌ها به طور عمومی متوجه این موضوع شدند که هیچ بهبودی در کار نیست؛ چون اولین سد و مانع برای بهبود، خود همین حاکمیت تمامیت‌خواه هست که تمام سلول‌هاش با فساد دارند به زیست‌شون ادامه می‌دند. بهبود برای این حاکمیت، یعنی مرگ سلول‌هاش و مرگ سلول‌هاش یعنی مرگ خودش. پس روشنه که این حاکمیت هرگز به مرگ خودش تن نمی‌ده، مگر به زور.

ب. مسئله بعدی مواجهه مستقیم مردم با خشونت عیان و عریان حکومت و نیروهای سرکوب‌ش هست. یه زمانی تووی ۸۸ خیلی تلاش داشتند که بگند ما با تیر نزدیم، ما با ماشین رد نشدیم، ما نکشتیم و... چون احساس می‌کردند هنوز عِرض و آبرویی دارند و هنوز از این نقاب می‌تونند استفاده کنند. اما از سال ۹۶ تووی اعتراضات مختلف مردمی و اصناف از جمله کارگران و کشاورزان و... این خشونت هرچه بیش‌تر خودش رو نشون داد و دیگه حاکمیت به این نتیجه رسید که چیزی به عنوان آبرو، پیش مردم نداره. پس دیگه خیلی نیازی ندید که اون رو پنهان کنه. تا سال ۹۸ که دیگه هر مأموری به راحتی اجازه داشت کلت کمری‌ش و اسلحه جنگی‌ش رو به سمت هر کسی از معترضین که دل‌ش خواست، نشونه بگیره و شلیک کنه. حالا بعد از تموم این وقاحت‌ها، دیگه مردم متوجه شدند که چیزی به اسم اعتراض خشونت‌پرهیز به کلی بی‌معناست. چون در جنبش‌های اجتماعی، هرگز خشونت یه انتخاب برای مردم نبوده؛ بلکه مردم به ناچار به سوی خشونت پرتاب شدند و ناگزیر از خشونت بودند. چرا که نیروهای مقابل‌شون هیچ زبونی به جز زبون تنانه رو نمی‌فهمیدند و درک‌ش نمی‌کردند. 

پ. مسئله بعدی باز هم یه نوع وقاحته، اما این‌بار در یه ساحت دیگه. در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ شرم همیشگی پیشوا از اِعمال نظرش درباره قوای سه‌گانه از بین رفت و خیلی روشن و آشکار با قرار دادن تمام افراد مدنظر خودش در رأس سه قوه، که هر سه در انتخابات ۹۶ نامزد بودند، دیگه اون توهم همیشگی «انتخاب» رو به وقیحانه‌ترین شکل ممکن به مردم نشون داد. به قول هگل:

این حکومت، یعنی اراده‌ورزی و محقق‌ساختني که از یک نقطهٔ واحد آغاز می‌شود، همزمان یک نظمِ متعین و کنش متعین را اراده می‌کند و محقق می‌سازد. با این کار،  از یک‌سو باقی افراد را از فعلِ خویش کنار می‌گذارد، و، از سوی دیگر، بدین وسیله خودش را به‌عنوان چنان حکومتي تقوم می‌بخشد که یک اردهٔ متعین است و در نتیجه در تضاد با اراده کلی است؛ از این رو، این حکومت مطلقاً نمی‌تواند خودش را به‌منزله چیزي به‌جز یک «جناح» به‌نمایش بگذارد. آن‌چه حکومت خوانده می‌شود صرفاً «جناح» پیروز است، و ضروری‌بودنِ سرنگونی این حکومت به‌طور بی‌واسطه دقیقاً در همین واقعیت نهفته است که این حکومت نوعي «جناح» است.

گئورگ هگل | پدیدارشناسی روح، ب۵۹۱ | ت حسینی، اردبیلی

ت. برکناری رئیس پرنفوذ‌ترین و پرقدرت‌ترین سازمان اطلاعاتی کشور، نشون‌دهنده یه شکاف عمیق امنیتی در بدنه حاکمیت و سازمان نظامی‌شه. این برکناری، در کنار فضاحت‌های امنیتی مختلفی که در طی این مدت رخ داد، به روشنی چهره بی‌دست‌وپا و ناکارآمد این سازمان رو نشون داد. سازمانی که خیلی سعی می‌کرد حداقل در داخل، یه چهره مخوف از خودش، برای مخالفان، ترسیم کنه و با هراس‌افکنی اون‌ها رو از کنش باز بداره.

ث. در هر دوره‌ای از اعتراضات، هر بار حاکمیت یه برگ جدیدی از بی‌رحمی غیرمنتظره خودش رو رو می‌کرد. چیزی که به باور شیلر باعث بهت معترضین می‌شه و اونا رو متوقف می‌کنه:

جنایت‌های معمولی خون توهین‌شدگان را به جوش می‌آورد و به آن‌ها قدرت می‌دهد تا آ‌ن‌چه را که مایل هستند، انجام دهند؛ ولی جنایت غیرمنتظره آن‌ها را از فرط وحشت سرد می‌کند و از کار باز می‌دارد.

یوهان شیلر | توطئه فیسکو | ت میکده

اما حالا، بعد از این‌ همه جنایت، حکومت دیگه برگه‌های زیادی برای رو کردن نداره تا بتونه باعث بهت معترضین بشه. چون با همون جنایات گذشته‌ش بهت مردم رو نسبت به اون جنایات واکسینه کرده.

ج. سن و بیماری پیشوا، بحران دیگه‌ای هست که همه سران رو گوش‌به‌زنگ نگه‌داشته و همه منتظر اتفاق افتادن‌ش هستند و از همین حالا، ترس‌هایی بر سر مسئله جانشینی دارند. حتا اگه همه پسر پیشوا رو یه گزینه پیش‌فرض عنوان کنند، چنین چیزی به سختی می‌تونه از طرف بسیاری پذیرفته بشه. و در کل هر حاکمیت مستبدانه‌ای، در لحظه انتقال قدرت، در ضعیف‌ترین حالت خودش هست. چرا که سال‌ها در سایه اصل کیش‌شخصیت، همه نیروها رو حول یه نفر، اون هم نه به عنوان یه جایگاه سیاسی، بلکه به عنوان یه شخصیت فردی، چیده. پس یه‌هو یه شبه نمی‌تونه این چینش رو به‌هم بزنه و حول فرد جدیدی اونا رو سازمان بده.

چ. پیشوا بر اثر کهولت اون کیاست سابق خودش رو از دست داده و دیگه خبری از اون حرفای مبهم همه‌پسند دوپهلو و بازی با کلمات نیست. در سخنان اخیرش به روشنی نشون داده که مخاطب حرفاش فقط اون درصد کوچیک حامیان‌ش هستند که او رو سردمدار باور شیعی و یاور امام زمان‌شون می‌دونند. حرفایی که سرتاپاش پر از توهم و گسست از واقعیت جهان پیرامونیه. به عبارت دیگه، اون‌قدر اون دایره اطراف‌ش رو کوچیک کرده که اکثریت جامعه، به روشنی خودشون رو خارج از اون دایره می‌بینند و مشاهده می‌کنند که هیچ تعلقی به این سرزمین و آبادانی‌ش برای او وجود نداره. پس بسیاری به این نتیجه رسیدند که او یک «ایرانی» نیست. و همین یه نوع احساس غصب‌شدگی به اکثریت می‌ده، و باعث می‌شه به چشم یه غاصب به او و حاکمیت‌ش نگاه کنند و با این نگاه باهاش برخورد کنند.

ح. پیشوا اکثر عناصر مورد اعتماد و جان‌نثارش رو از دست داده و در یه بی‌اعتمادی نسبی داره تصمیم‌گیری می‌کنه. این بی‌اعتمادی رو می‌شه از عزل و نصب‌های مختلفی که در اطراف‌ش انجام می‌ده، دید. 

خ. شعارها از اون شعارهای حاشیه قدرت فاصله گرفته و حالا دیگه اکثریت، مستقیم ماهیت کلی حاکمیت و شخص پیشوا رو خطاب قرار می‌دند، نه کارفرمایان و زیردستان او رو. 

د. به واسطه همه اعتراضات پیشین، این فقط نیروهای سرکوب نبودند که تجربه کسب کردند، بلکه مردم هم این تجربه‌ها رو به دست آوردند و حالا دیگه با اکثر ترفندهای این نیروها برای ترسوندن، انحراف، ایجاد تخریب به اسم معترضین، نقش لباس شخصی‌ها و... آشنا هستند و باهاش مقابله می‌کنند. و مهم‌تر از همه این‌ها، این‌که مردم از قدرت دوربین‌هاشون آگاه شدند. این‌که با عکس‌ها و فیلم‌ها چطور می‌تونند به رسوایی حاکمیت و رو شدن دسیسه‌هاش کمک کنند.

ذ. برخوردهای پیشین با معترضین که با کشتن و زندان‌های طولانی، هدفی جز ترسوندن مردم نداشت، حالا داره نتیجه معکوس می‌ده و معترضین در تظاهرات تموم تلاش‌شون رو می‌کنند که گیر نیفتند، برای این کار از هیچ روشی دریغ نمی‌کنند، از جمله حمله به نیروهای سرکوب.

ر. یه زمانی با حربه دین و توهین به مقدسات به معترضین انگ می‌زدند و نیروهای دینی رو علیه اون‌ها تحریک می‌کردند و برای برخوردهاشون توجیه دینی می‌تراشیدند. ولی حالا دیگه اکثریت به هیچ‌کدوم از این مقدسات، با غلظت سابق، اعتقادی ندارند، تا که حکومت بتونه با دست‌آویختن به اون‌ها، موجبات ایجاد خشونت رو فراهم و توجیه کنه.

ز. حتا برخی از جمعیت متدینین هم که امیدوار بودند با روی کار اومدن همه نیروهای مطلوب‌شون بر سر کار (سه قوه) اوضاع به‌تر بشه، دیگه امیدشون رو به اون‌ها از دست دادند و حالا دیگه شکاف بزرگی بین درآمد اکثریت مردم و هزینه‌هاشون وجود داره. و این شکاف دیگه با شعار و وعده پر نمی‌شه.

[+] در مجموع همه این عوامل باعث می‌شه که حکومت در حال حاضر، در مقایسه با ۱۳سال اخیر، در شکننده‌ترین حالت خودش باشه. پس باید قدر این فرصت رو بدونیم.

نظرات

  1. به خاطر این‌ها (و شاید هم اندکی بیش‌تر) هستش که «امید» امروز ما به فردای ایران، خیلی بیش‌تر و باورمندتر از هر زمان دیگه‌ایه. به امید اون روز...

    پاسخحذف

ارسال یک نظر