یکي از نکات جالب برای شخص من اینه که توییتر برای انتشار محتوای جنسی هیچ محدودیتي نداره، در حالي که اینستاگرام محدودیتهای سفت و سختي برای نمایش نوک سینه و اعضای جنسی داره. اما محتوای جنسی تووی اینستا خیلي خیلي زیادتره. در حالي که تووی توییتر بهندرت با محتوای جنسی مواجه میشیم.
یه دلیل مشخصش چارچوب این دو شبکه است که یکي اساساً تصویر محوره (از جمله اینکه اول تصویر رو نمایش میده بعد متن) و اون یکي اساساً متن محوره (برعکس قبلی).
ولی با این حال، ممکن بود که توییتر به خاطر این آزادئ بیشتر، تغییر کارکرد بده؛ ولی نداده. چنین اتفاقي برای شخص من تصویري از آزادی تووی یه فضاست. یعنی برخلاف چیزي که ایدئولوژیهای تمامیتخواه میخواند بهمون بقبولونند. اونا مدام تووی گوش مردم میخونند که آزادی مساویه با بیبندوباری و از بین رفتن همه اصول و ارزشهای اخلاقی. اما واقعیت رو میشه در همون توییتر دید.
تووی توییتر همه آزاد-اند هر حرفي بزنند، از چرندترین حرفها تا حسابترین حرفها، محتوای جنسی و هنری و ادبی و طنز و هجو و... برای همهشون هم، بدون استثنا، موافق و مخالف وجود داره. اما در نهایت یه جریان اصلی و نامرئی در اون فضا وجود داره که اکثریت بهش تعلق دارند و بهش پایبند-اند. جریاني که حول محور هنجارهای جاری میچرخه و ازش تبعیت میکنه.
مسئله دیگه موضوع کنترل اجتماعئ خودجوش تووی اون فضاست. شاید در ظاهر همه آزاد باشند هر حرفي بزنند، اما در نهایت این نظر اکثریته که به عنوان بازوی کنترل اجتماعی عمل میکنه و جریانهای فکرئ اقلیت رو به حاشیه میرونه و سرکوب میکنه.
حالا با این حرفا میخوام به چی برسم؟ به اینکه مطابق این سازوکار، اگه همین فردا کل قوانین این کشور تغییر کنه و همه قانوناً آزاد باشند، در واقعیت هنوز این آزادی وجود خارجی نداره. در مناسبات اجتماعی، اقلیت همواره برابرنهاد اکثریته. این اقلیت اونقدر با اون اکثریت سرشاخ میشه و انگولکش میکنه و هنجارهاش رو پس میزنه تا درنهایت از طرف اون اکثریت به رسمیت شناخته میشه و در اکثریت هضم میشه و خودش هم تبدیل میشه به بخشي از اکثریت برای اقلیتهای دیگه.
در یک طرف، استثنا قرار دارد و در طرف دیگر، امر کلی؛ و مبارزه خود زد و خوردي غریب است میان ناشکیبایی و خشم امر کلی در برخورد با نمایشي که استثنا علت وجودش است، و شیفتگی سکرآور امر کلی به استثنا؛ از آنجا که امر کلی درست به همان اندازه از استثنا خوشش میآید که خدا از گناهکاري اصلاحشده [... اما] در طرف دیگر، مقاومت و سرکشی و عصیان استثناست. [...] استثنای نیرومند و مصممي که بهرغم مبارزهش با امر کلی، شعبه یا شاخهاي نورس از تنهٔ آن است، خود را حفظ میکند.
سورن کیرکگور | تکرار | ت نجفی
بر همین اساس، من آزادی رو یه اتفاق لحظهای نمیبینم، یه زنجیري که یههو پاره میشه یا قفسي که یههو دربش باز میشه. آزادی یه جریانِ در حالِ شدنه. و به نظر من، این جریان حتا تووی همین چهار دهه سرکوب هم به شدنش ادامه داده، هر چند کندتر و آبباریکهطور. جریاني که بهرغم جاری بودنش، به حکم یه نوع «درموندگئ اکتسابی» در پس ذهن آدمها، دستنیافتنی به نظر میرسه. و این درموندگئ اکتسابی وقتي عیانتر میشه که ببینید بعد باز شدن درب قفس و امکان آزادی، بسیاري حاضر به خروج از محبسشون نیستند.
پس شاید بشه گفت قانون و سیاست فقط بستر جریان آزادی رو لایروبی و آمادهسازی میکنه، ولی در حقیقت، این خود اعضای جامعه، و بیشتر اقلیتها و حامیانشون، هستند که این جریان رو به پیش میبرند و توسعهش میدند و محرک «شَوَندِ* آزادی» هستند.
(*) این واژه مشابه واژه «روند» ساخته شده، یعنی بن مضارع «شدن» بهعلاوه «ند».
این قدری کامل همه چی رو توضیح دادی که جایی برای کامنت باقی نذاشتی، زنده باد.
پاسخحذفاجازه هست این متن رو با ذکر اسم و لینک، به اشتراک بذارم؟ اگه اجازه ندی هم مشکلی نیست و فدای سرته، فقط حیفم اومد آدمای بیشتری نخوننش...
ممنون از نظر لطفتون.
حذفمتن برای خونده شدن نوشته میشه. پس چی از این بهتر که بیشتر خونده بشه. باعث افتخاره. ♡
پس با اجازت داخل تلگرام و توییتر و اینستاگرام به اشتراک گذاشتمش:
پاسخحذفhttps://t.me/MahdiyarPardis/234
https://twitter.com/MahdiyarPardis/status/1575372829645852672?s=20&t=nWdIC-7wymZXBgP27x-AHA
https://instagram.com/stories/mahdiyarpardis/2937802418704598607?utm_source=ig_story_item_share&igshid=YmMyMTA2M2Y=
اختیار دارید. دیدم بعضیا نمیتونند اینجا رو باز کنند. خواستید رونوشت متن رو هم هر جا بذارید من مشکلی ندارم.
حذفنمیدونم کامنتم ارسال شد یا نه (چون یه لحظه نتم رفت و برگشت) اگه ارسال نشده، بیزحمت بگو که مجدد لینک برات بفرستم، ببخشید.
پاسخحذفممنون از اعتمادت، چشم حتما
پاسخحذفارادت. ♡
حذفhttps://t.me/MahdiyarPardis/235
پاسخحذف