رد شدن به محتوای اصلی

جنبش تورنتی

  دقیقه

از اوایل هزاره سوم شبکه‌ای به نام تورنت برای اشتراک‌گذاری فایل‌ها به راه افتاد که از شیوه نوینی برای این کار استفاده می‌کرد. اما برای درک سازوکار این شبکه غیرمتمرکز نخست باید با شیوه کار شبکه‌های متمرکز آشنا شویم. 

در یک شبکه متمرکز ساختار اشتراک‌گذاری فایل به این صورت است که فقط یک میزبان، فایل موردنیاز را دارد و همه متقاضیان آن فایل برای دریافت‌ش، تنها می‌توانند از همان یک میزبان تقاضا کنند. طبیعی است که با از بین بردن فایل در رایانه میزبان یا قطع دسترسی متقاضیان از نشانی آن رایانه میزبان، دیگر دریافتی در کار نخواهد بود. پس همه رایانه‌های متقاضی (یا پیروان) به شدت وابسته به یک میزبان (یا رهبر) هستند.

حالا شبکه غیرمتمرکز چطور عمل می‌کند؟ در شبکه غیرمتمرکز هر رایانه‌ متقاضی به محض دریافت فایل، خود تبدیل به میزبانی نو برای متقاضیان دیگر می‌شود و باقی متقاضیان می‌توانند فایل را نه فقط از میزبان اول، بلکه از میزبان‌های بعدی بگیرند. به عبارت دیگر، با هر متقاضی نویی که فایل را دریافت می‌کند به تعداد میزبانان آن فایل نیز افزوده می‌شود. حال اگر فایل از رایانه میزبان نخست حذف شود یا دسترسی به نشانی آن قطع شود، اتفاق خاصی نمی‌افتد، چون چندین میزبان دیگر نیز آن فایل را دارند و می‌توانند آن را با دیگران به اشتراک بگذارند. بنا بر این، دیگر متقاضیان (یا پیروان) فقط به یک میزبان (یا رهبر) وابسته نیستند که با از بین بردن آن، کل ساختار اشتراک‌گذاری به هم بخورد. به عبارت دیگر در چنین ساختاری رایانه‌ها همزمان هم نقش متقاضی (یا پیرو) را بازی می‌کنند و هم نقش میزبان (یا رهبر) را.

حالا همه این‌ها را برای چه گفتم؟ برای این‌که می‌خواهم بگویم جنبش ۸۸ یک جنبش از نوع متمرکز بود که تنها دو میزبان، فایل‌های جنبش را داشتند و رسانه‌ها نیز بیشینه در دستان همین دو میزبان بود. در نتیجه همه شبکهٔ اشتراک‌گذاریِ جنبش، حول محور این دو میزبان ساخته شده و به آن‌ها وابسته بود. پس به راحتی بعد از قطع دسترسی متقاضیان به فایل‌های این دو میزبان، کل سازوکار اشتراک‌گذاری از بین رفت و ساختار این جنبش فرو ریخت. 

اما ۱۳سال افت و خیز و تجربه در نهایت به شکل‌گیری شبکه‌ای غیرمتمرکز انجامید که دیگر فقط به دو میزبان پیزوری و متزلزل وابسته نبود. حالا دیگر در هر گوشه‌ای از این شبکه هر کسی، همزمان، هم نقش متقاضی را داشت و هم نقش میزبان، هم نقش رسانه را داشت و هم مخاطب، هم نقش ایده‌پردازی را داشت و هم نقش تحلیل‌گری و نقادی، هم اثر هنری می‌آفرید و هم مخاطب‌ش بود، هم خبرنگار بود و هم بیننده خبر، عده‌ای شعار می‌ساختند، عده‌ای نقشه و ساختار پیشنهاد می‌دادند و... حالا دیگر هر میزبان را که حذف می‌کنند، این ساختار به هم نمی‌ریزد. حالا دیگر هزاران هزار میزبان فایل جنبش را به طور متحرک دارند و با خود حمل می‌کنند و به متقاضیان دیگر تحویل می‌دهند و آن‌ها هم به نوبه خود در نقش میزبانی نو ظاهر می‌شوند. البته که این ساختار تا بدین‌جا به حیات خود ادامه داده، اما به باور من نه یک رهبر، بلکه وجود شماری ابرمیزبان، که بتوانند ارتباط میان این شبکه‌های جزیره‌ای را با هم مستحکم‌تر برقرار کنند، می‌تواند در قوت و کارایی این شبکه تأثیر بزرگی داشته باشد.

چیزی که با آن روبه‌رو-ایم، از نظر من، شکل نوینی از جنبش بدون رهبر است که من اسم‌ش را «جنبش تورنتی» می‌گذارم و برخلاف انتقادات قالبی، گمان می‌کنم همین نکته آن را تا به حال سرپا نگه داشته است. پس بهتر است تا حد ممکن با گشودگی ذهنی، با آن مواجه شویم. شاید یکی از خطاهای بزرگ ما در حوزه اندیشه این است که عادت کرده‌ایم برای هر کاری در بیرون از خود به دنبال الگو و نمونه بگردیم و رونویسی دست چندم از آن، برای خود بسازیم. شاید بهتر است بپذیریم که این‌بار ما قرار است طرح نویی در جهان بیفکنیم. حتا اگر طرحی بد باشد. چرا که به نظر می‌رسد این شبکهٔ غیرمتمرکز در آینده هم بتواند پا بر جا بماند؛ و نقش غیرحزبی و غیراقتصادی و البته مردمی خود را ایفا کند. پس حتا اگر قادر به «دراندازی» طرحی نباشد، حداقل در «براندازی» این طرح پوسیده چهل‌ساله قدمی بزرگ و رو به جلو خواهد بود.

نظرات