قدرت کنترل
در تجاوز جنسی، تعرض جنسی، آزار جنسی، خشونت جنسی و... برخلاف صفت گمراهکننده «جنسی» که روی این اعمال گذاشته میشه، ریشه این رفتارها ارتباط چندانی با میل و غریزه جنسی نداره. همونطور که قبلاً هم توضیح دادیم، اگه مسئله فقط میل جنسی و ارضای اون باشه، کلی راه معقولتر و غیرآسیبزا وجود داره. و باز اشاره کردیم که خیلی از این متجاوزین همزمان با این تعرضها، رابطههای جنسی متعارف و بارضایت هم دارند. پس چرا باید دست به چنین کارهایی بزنند؟
یه دلیل ریشهای و پنهان وجود داره و اون قدرته. شاید لمسها و اعمال جنسی باشند، شاید کلمهها اغواکننده یا تهدیدآمیز باشند، شاید خشونت جسمی یا روانی اِعمال بشه؛ اما در پس همه اینها نیاز متجاوز برای تسلط و کنترل حضور داره. به عبارت دیگه عمل جنسی ابزاریه برای کسب قدرت و اِعمال اون به روی دیگران. اما منظور از «قدرت» دقیقاً چیه؟
قدرت هم به عنوان یک توانایی [جسمی] و هم یک احساس [روانی] تعریف میشود. با این حال در ذاتِ همه تعریفها یک نقطه مشترک وجود دارد: اثرگذاری روی محیط. [هیلاری] لیپس (۱۹۸۱) به «کنترل دیگران» به عنوان صورتی از بهکارگیریِ موفقیتآمیزِ قدرت مینگرد [...] یک تعرض جنسی بازنمای تلاشی وقیحانه برای کنترل جسمی و احساسی فردی دیگر است.
جولیت دارک | تعرض جنسی: کسب قدرت از طریق تحقیر | ۱۹۹۰
توازن قدرت
قربانیان تعرض جنسی ممکنه زنان، کودکان، مردان یا تراجنسیان باشند؛ اما متعرضان در اغلب موارد مردان هستند. چرا؟ برای درکش باید به زمینههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مسئله بپردازیم. یکی از این زمینهها بُعد فرهنگی مسئله و فرایند اجتماعی شدن این دو جناحه. در طی این فرایند مردان با ویژگیهایی مثل قدرت، منطق، خشونت و استقلال تعریف میشند. در حالی که زنان (به همراه کودکان و تراجنسیان) به عنوان اشخاصی وابسته، احساسی، ضعیف و منفعل طرحریزی میشند. این بیتناسبی در تعریف، خودش رو در نامتوازن بودن توزیع قدرت نشون میده. و به موجب اون یه سلسلهمراتب جنسیتی و مردسالارانه به وجود میآد که در اون مردان تشویق میشند برای تمرین قدرت و کنترل، اون رو روی زنان و کودکان اعمال کنند. در طرف مقابل پاسخ زنان به این مردان هم به شکل تسلیم، صبوری و خویشتنداریه. این واقعیت فرهنگی هم توزیع نامتوازن قدرت رو پر و بال میده و هم اون رو تشدید میکنه. از طرف دیگه این تعاریف باعث میشه قربانیان مرد فشار روانی خیلی زیادی رو تحمل کنند. چراکه بر اساس این تعاریف وقتی مورد تعرض قرار میگیرند هویتشون زیر سوال میره.
از نظر اجتماعی هم مردان در چنین ساختارهای معیوبی غالباً در جایگاه قدرت هستند. از جمله افسران پلیس، معلمان، مقامات مذهبی، کارفرمایان، مربیان و... چون این متعرضان از نظر اجتماعی مورد اعتماد هستند، از همین اعتماد برای پیشبرد کارشون استفاده میکنند. پس در لایه زیرینِ این نوع تعرضها، یه نوع سوءاستفاده از قدرت هم وجود داره.
از نظر اقتصادی هم متعرضان گاهاً به واسطه جایگاه اجتماعیشون دارای امتیازاتی هستند که قربانیانشون به اونها نیاز دارند. چیزایی مثل یه فرصت شغلی، یه رتبه خوب، یه ترفیع، یه توصیهنامه، یه مصاحبه و تعریف و تمجید، یه نقش توی یه فیلم، یه همخوانی توی یه آهنگ، یه بازنشر توی یه حساب پرمخاطب، یه جایگاه نزدیک به هسته قدرت و... این قربانیان از یه طرف با این مزایا و امکانات و رشوهها تطمیع میشند و از طرف دیگه با خشونت صریح یا ضمنی مورد تهدید قرار میگیرند. و به این ترتیب قربانیان مجبور میشند تحت این سیاست چماق و هویج تن به سوءاستفاده بدند.
تحقیر
(تذکر: این بخش شامل نقلقولهای صریح جنسی است.)
متعرضان برای کسب جایگاه قدرت و حفظ اون در حین تعرض، مجبورــاند به قربانیانشون احساس ناتوانی رو القا کنند. این القا گاهی به سادگی و با یه سلاح تهدیدآمیز صورت میگیره، گاهی با اِعمال قدرت جسمی و گاهی هم با تحقیر. اساساً مجبور کردن کسی به انجام عمل جنسی، بدون رضایتش، به خودی خود یه رفتار تحقیرآمیزه. به همین دلیله که معمولاً قربانیان بعد از تعرض، نگاه تحقیرآمیزی به خودشون دارند و اینطوری توصیفش میکنند:
- احساس میکردم یه موجود کثیف و بیارزشام.
- خانوادهم میدونستند که کتک خوردم، اما نمیتونستم بهشون بگم که متجاوز آبش رو درون مهبلم ریخته. گفتنش خیلی سخت بود.
- وقتی زیر دوش بودم نمیتونستم به بدنم دست بزنم. میخواستم آب بشم و برم توی چاه فاضلاب.
این احساس حقارت از اونجا ناشی میشه که قربانیان خودشون رو مقصر حادثه میدونند؛ از ناتوانی و بیعرضگی خودشون شاکی هستند؛ گاهی حتی فکر میکنند که رفتار یا پوشششون باعث این اتفاق شده و به همین خاطر خودشون رو سرزنش میکنند. این احساس حقارت چیزیه که متعرضان هم گاهی سعی میکنند تقویتش کنند؛ چون اینطوری میتونند موضع قدرتشون رو هم حفظ کنند. برای مثال بعضی از این متعرضان رفتارشون رو اینطوری توصیف میکنند:
- وقتی عصبانی میشدم... احساس میکردم باید به هر قیمتی که شده کامش داشته باشم. (به عنوان نقطه مقابل دلسوزی) تا جایی که میتونستم سعی میکردم با بیارزش کردن طرف مقابل، از اون دلسوزی فاصله بگیرم.
- من درباره مجروح کردن اونها با یه چاقو توی مقعدشون خیالپردازی میکردم. فقط یه فکر تحقیرکننده بود.
- دلیل ما برای انجام اون کار (تجاوز گروهی) این بود که میخواستیم اون جوجهها رو تا حد خودمون پایین بکشیم و بیارزششون کنیم.
- سر قرار، اول خودم رو یهکم میگرفتم و بعد از موضع بالا باهاشون حرف میزدم. یه چیزی توی این مایهها: «هی جـ*ده!»
تحقیر ممکنه به دو صورت کلامی یا غیرکلامی اعمال بشه. تحقیرهای کلامی میتونه شامل توهین و سوالات تحقیرآمیز باشه. عبارتهایی مثل:
- تا حالا اینطوری گا*یده شده بودی؟
- تو تف لعنت هم نمیارزی!
- [به پسر ۱۵ ساله:] واقعاً میخوای اجازه بدی که این اتفاق برات بیفته؟ مگه تو احترامی برای خودت قائل نیستی؟
تحقیرهای غیرکلامی هم میتونه شامل رفتارهایی باشه که آسیب جسمی به همراه دارند، مثل دخول مقعدی یا ضرب و شتم قربانی یا ریختن مایعات مختلف به مهبل یا مقعد قربانی؛ و هم میتونه شامل اعمالی باشه که جراحت جسمی به همراه ندارند، مثل پاشیدن ادرار یا منی به صورت یا بدن قربانی.
از نظر آماری طی تحقیقی که جولیت دارک توی مقاله «تحقیر و تجاوز: یک مطالعه مقدماتی» (۱۹۸۲) انجام داده نشون میده که ۶۳٪ پروندههای تجاوز مورد مطالعه یکی از موارد تحقیر رو گزارش دادند. حالا اگه مجبور کردن قربانی به لیسیدن اندام جنسی متجاوز رو هم جزو رفتارهای تحقیرآمیز به حساب بیاریم، این درصد به عدد ۸۲٪ میرسه که نشون دهنده متداول بودن تحقیر در تعرضات جنسیه، که اون هم با هدف کسب و حفظ و القای حس قدرت صورت میگیره. پس از هر طرف که به مسئله نگاه کنیم، هستهایترین خواسته در تعرضات جنسی فقط یک چیز: قدرت!
[+] برای مطالعه سایر یادداشتها درباره تجاوز میتونید به این برچسب مراجعه کنید.
[+] لطفاً به این پرسشنامه هم پاسخ بدید.
[+] خلاصه نتایج پرسشنامه تا به این جای کار رو هم میتونید در این صفحه مشاهده کنید.
نظرات
ارسال یک نظر