رد شدن به محتوای اصلی

چشم‌انداز خاطرات

  دقیقه

در فلسفه امکان فرارَوی از خود، چه در بُعد مکانی و چه در بعد زمانی، یکی از بارزترین تمایزهای انسان با سایر موجودات شناخته می‌شود. او می‌تواند در تصور خود به جایی غیر از مکان فعلی خود و به زمانی غیر از لحظه اکنون برود. آزمایش نیگرو و نِیسِر در سال ۱۹۸۳ نشان داد که خاطرات با سه چشم‌انداز (perspective) مختلف فراخوانی می‌شوند. یکی به همان صورت که تجربه شدند، فراخوانی می‌شوند؛ یعنی به صورت «اول‌‌شخص» و از زاویه چشمان خود شخص تصویر خاطره‌ای را بازیابی می‌کنند. یکی هم به صورت «سوم‌شخص»؛ به این شکل که از یک زاویهٔ بیرونی خاطره را به یاد می‌آورند و افراد خودشان را هم به صورت یک شخص سوم در آن تصویرِ فراخوانی‌شده مشاهده می‌کنند. نوع سوم هم نمایی مه‌آلود از خاطره است که نه شبیه شکل اول است و نه شبیه شکل دوم. در واقع آنقدر تصویر خاطره مخدوش است که امکان بازیابی یک تصویر یکپارچه از آن امکان‌پذیر نیست، تا جزئیات آن مورد بررسی قرار گیرد. ما با این نوع آخر کاری نداریم؛ اما در ادامه به تفاوت‌های دو نوع دیگر می‌پردازیم.

  • وضعیت فعلی: تحقیقات نشان می‌دهد که چشم‌انداز یک خاطره با برداشتی که فرد از وضعیت کنونی خویش دارد، در نسبتی تنگاتنگ قرار می‌گیرد. به عنوان مثال اگر فردی در حال حاضر باورهای دینی خود را کنار گذاشته باشد، خاطراتی را که مرتبط با اعتقادات دینی گذشته است را ترجیحاً به صورت سوم‌شخص فراخوانی می‌کند؛ چرا که می‌خواهد فاصله فعلی‌اش را با خودِ گذشته‌اش حفظ کند. در حالی که برای بازیابی خاطراتی که شباهت زیادی با منِ فعلی‌اش دارد، شیوه اول‌شخص را ترجیح می‌دهد. این موضوع تنها به تغییرات بنیادین و بلندمدت هم محدود نمی‌شود. حتی در تغییرات جزئی و کوتاه‌مدت نیز چنین تمایلی وجود دارد. برای نمونه نوجوانان معمولاً بنا به اقتضای سن‌شان دارای دو شخصیت هستند: یکی شخصیت گروه همسالان و یکی هم شخصیت خانوادگی. طی مطالعات صورت گرفته مشخص شده است که نوجوانان هنگامی که در جمع خانوادگی قرار دارند، برای فراخوانی خاطرات مربوط به گروه دوستان‌شان به چشم‌انداز سوم‌شخص تمایل دارند، در حالی که در همان محیط خانواده برای یادآوری خاطرات خانوادگی خود به چشم‌انداز اول‌شخص تمایل نشان می‌دهند. پس برداشت فعلی آدم‌ها از خودشان، بر چگونگی فراخوانی یک خاطره تاثیر می‌گذارد. این مهم‌ترین نکتهٔ این نوشته است و تفاوت‌های دیگر به نوعی از همین موضوع ریشه می‌گیرند.
  • فاصله زمانی: فاصله زمانی یک خاطره هم بر چشم‌انداز آن خاطره تأثیر می‌گذارد. هر چه فاصله زمانی یک خاطره از هنگام فراخوانی آن زیادتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که به صورت سوم‌شخص بازیابی شود. حال‌آنکه خاطرات جدیدتر احتمال اول‌شخص بودن‌شان بیشتر است. پیرو همین فاصله زمانی می‌توان چنین نتیجه گرفت که خاطراتی که وضوح کمتری دارند به صورت سوم‌شخص یادآوری می‌شوند، درحالی که خاطرات واضح به صورت اول‌شخص بازیابی می‌شوند. (البته همیشه چنین نیست) این برداشت هم ما را به نتیجه دیگری می‌رساند و آن این است که خاطرات کاذب از آن‌رو که تجربه واقعی ما نیستند، وضوح پایینی دارند و همین موضوع آن‌ها را به سمت سوم‌شخص شدن سوق می‌دهد.
  • بار احساسی: موضوع بعدی بار احساسی یک خاطره است. آن خاطره‌ای که حامل بار احساسی منفی است، تمایل بیشتری دارد که به صورت سوم‌شخص بازیابی شود، در حالی که خاطرهٔ مثبت گرایش اول‌شخص شدنش بیشتر است. دلیل آن هم شبیه موارد گذشته است؛ اینکه فرد تمایل دارد فاصله خود را با خاطرات منفی خود حفظ کند، تا تاثیر کمتری از آن‌ها بپذیرد. (همیشه چنین اتفاقی نمی‌افتد) در یک نمای کلی‌تر اساساً خاطراتی که به صورت اول‌شخص فراخوانی می‌شوند حامل بار عاطفی بیشتری هستند، درحالی که در خاطرات سوم‌شخص جنبه عاطفی یک خاطره کمرنگ‌تر و جزئیات فیزیکی و توصیفی آن بیشتر می‌شود. به زبان دیگر، چشم‌انداز سوم‌شخص توصیفی فیزیکی از یک خاطره است؛ در حالی که چشم‌انداز اول‌شخص توصیفی احساسی و عاطفی از آن خاطره است.
  • هدف: موضوع دیگر هدف فرد از فراخوانی یک خاطره است. چنانچه هدف از یادآوری یک خاطره پرداختن به شرایط و اوصاف خود فرد باشد، احتمالاً آن خاطره به صورت سوم‌شخص بازیابی می‌شود تا فرد شمایی کلی از شرایط و موقعیت خود در خاطره داشته باشد. اما اگر هدف از فراخوانی شرح وقایع و حوادث باشد معمولاً آن خاطره به صورت اول‌شخص یادآوری می‌شود. 
  • فرهنگ: مسئله دیگر فرهنگ حاکم بر یک جامعه است. طی تحقیق بین‌المللی مارین مارتین که در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت، مشخص شد که هرچه جوامع فردگراتر باشند، تمایل اعضای آنها برای فراخوانی خاطرات‌شان به صورت اول‌شخص بیشتر است. در حالی که در جوامعی با ضریب جمع‌گرایی بیشتر، اعضای جامعه به یادآوری خاطرات به صورت سوم‌شخص گرایش دارند؛ چرا که خود را جزئی از یک کل در نظر می‌گیرند و به چشم یک کلِ مستقل از باقی جهان به خود نمی‌نگرند.
  • جنسیت: و درنهایت بحث‌برانگیزترین موضوع، مسئله جنسیت است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که زنان در مقایسه با مردان تمایل بیشتری به فراخوانی خاطرات با چشم‌انداز سوم‌شخص دارند. یکی از دلایل چنین تمایلی می‌تواند نگرش شی‌گونه به زنان باشد. رویکردی که به‌تدریج بر نگاه زنان به خود هم تأثیرگذار بوده است. آمارها در آمریکا نشان می‌دهند که زنانی با ظاهر نازیبا و اضافه وزن امکان کمتری برای استخدام شدن دارند. بنابراین در چنین شرایطی آنها مجبورند که نگران چگونه دیده شدن خود باشند و حتی در لحظه نیز با چشم‌اندازی بیرونی (سوم‌شخص) به خودشان بنگرند. همین سازوکار در یادآوری خاطرات هم رخ‌نمایی می‌کند. اوج این موضوع در خاطرات جنسی زنان جلوه‌گر می‌شود. پرسش‌نامه‌ها نشان می‌دهند که درصد بالایی از زنان خاطرات جنسی خود را به صورت سوم‌شخص بازیابی می‌کنند. امری که به عقیده برخی از روان‌شناسان محصول نگاه ابزاری به زنان در این روابط است.

همه این موارد در نگاه به گذشته و خاطرات بیان شدند. اما درباره تصور او از آینده چطور؟ کدام یک از این موضوعات در نگرش او به آینده تأثیر می‌گذارند؟ آیا اساساً تصور وی از آینده هم از چشم‌اندازهای متفاوتی برخوردار است؟


[+] برای مطالعه بیشتر درباره نحوه تغییر چشم‌انداز خاطرات می‌توانید به این نوشته مراجعه کنید.

نظرات