رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب جنسیت

تجاوز: باورها و کلیشه‌ها (۲)

«متجاوزان افرادی تنها و مردم‌گریز هستند.» خیلی از مردم خیال می‌کنند که همه متجاوزین افراد تنهایی هستند که توان ایجاد رابطه با دیگران و در ادامه برقراری ارتباط جنسی طبیعی رو ندارند. برای همین هم مجبور به ارتکاب تجاوز می‌شند. تصوری که در خیلی از موارد خلاف‌ش ثابت شده.  یک‌سوم متجاوزانی که ما روی آن‌ها مطالعه کردیم، ازدواج کرده بودند و هم‌زمان با تعرضات‌شان، فعالیت جنسی [طبیعی] با همسران‌شان داشته‌اند. آن متجاوزانی که ازدواج نکرده بودند (مجرد، جداشده، مطلق) بیش‌ترشان در زمان تعرضات، با افراد دیگری هم روابطِ متنوعِ جنسیِ بارضایت داشته‌اند. نیکولاس گراث | مردانی که تجاوز می‌کنند | ۱۹۷۹ پس اشتباهه که فکر کنیم متجاوزین فقط محدود به افراد مجرد و تنها و مردم‌گریز می‌شند. این پندار غلط باعث می‌شه خیال کنیم که فرزندان‌مون در کنار افراد متاهل و اجتماعی ایمن هستند و نیازی به مراقبت ندارند. در حالی که باید حواس‌مون به اون‌ها هم باشه. از آثار دیگه چنین تصور غلطی اینه که باعث می‌شه خیال کنیم اگه یه قربانی، فردی متاهل و اجتماعی رو متهم به تجاوز می‌کنه، حتماً داره دروغ می‌گه. افشاگری‌های اخیر در فضای مج

تجاوز: باورها و کلیشه‌ها (۱)

«متجاوزان افرادی غریبه هستند.» یکی از باورهای غالبِ ما اینه که خیال می‌کنیم تجاوز فقط توسط افراد هفت‌پشت غریبه و ناشناس صورت می‌گیره. تصوری که با کمی جست‌وجو و کنجکاوی خلاف‌ش به‌روشنی توی چشم‌مون می‌زنه. به عنوان مثال می‌شه به این دو نمودار نگاه کرد که توسط دو مرکز پژوهشی در آمریکا صورت گرفته و در اون توزیع متجاوزان رو بر اساس نسبت‌شون با قربانیان نشون می‌ده: همین‌طور که می‌بینید درصد پایینی از تجاوزها توسط افراد غریبه صورت می‌گیره. در حالی که در بیش‌تر موارد متجاوز بغل گوش قربانی زندگی می‌کنه. این نکته‌ایه که غفلت ازش هزینه‌ها و آسیب‌های سنگینی رو برای فرزندان‌مون به جا می‌ذاره. چرا که خیال می‌کنیم دایی، عمو، پسرخاله، همسایه، دوست، معلم و... افراد امنی هستند و هیچ خطری از جانب اون‌ها متوجه فرزندمون نیست. و بیش‌تر توجه‌مون روی خطر افراد بیگانه است. در حالی که بالقوه‌ترین خطرات دقیقاً از طرف همون آشناهاست که فرزندان‌مون رو تهدید می‌کنند. «فقط دختران جوان مورد تجاوز قرار می‌گیرند.» این انگاره دو بخش داره. اول این‌که برای قربانیان محدودیت جنسیتی قائل می‌شند و دوم هم محدودیت سنی. برای صحت‌

قاعدگی در گذر زمان (بخش دوم)

خب دیگه. بار و بندیل‌تون رو جمع کنید و سوار شدید می‌خوایم راه بیفتیم. قراره ۵۰۰ سال بیایم جلوتر. طرفای ۱۵۰۰ سال پیش. اینجا با فرهنگ و آیین شینتو ژاپن روبرو می‌شیم.  آیین شینتو [ژاپن] می‌گوید اگر رد خون یا ناپاکی بر شما باشد، «کامی» [روح الهی] دعاهای‌تان را برآورده نمی‌کند. به همین دلیل زنان دشتان اجازه ورود به معابد کامی را نداشتند. حتی امروزه هم زنان ژاپنی در طول دوره دشتان اجازه ندارند وارد معابد شینتو شوند. زرلکی | زنان، دشتان و جنون ماهانه | ف۲ توی این آیین خبری از کتب مقدس نیست. چند کتاب وجود داره که فقط جنبه تاریخی دارند و درشون به نوعی تنها وقایع و اسطوره‌ها توسط پیروان ثبت شده که اون هم به دستور امپراتور وقت بوده. این‌جا هم خبری از اون احکام و حدود مشخص نیست. فقط توصیه‌هایی هست برای وارد نشدن به معابد که باز هم از یه نوع نگرش پلید و ناپاک به زنان قاعده ناشی می‌شه.  خب دوباره سوار شید یه پنج قرن هم بیایم جلوتر. به حوالی ۱۰۰۰ سال پیش. اینجا هم می‌رسیم به فرهنگ و جامعه اسلامی. مردم این فرهنگ به واسطه ارتباط تجاری و نزدیکی‌شون با یهودیان، بعضیاشون از آیین سخت‌گیرانه یهود در خص

قاعدگی در گذر زمان (بخش اول)

بیاید با هم سوار ماشین زمان بشیم و بریم به چندین هزار سال پیش، وقتی که زندگی‌های قبیله‌ای توی مناطق سرسبز و کنار رودا شکل گرفته بود. زمانی که پیر قبیله یا جادوگر قبیله راهنما و رئیس قبیله بود. ذهن این آدما پر بود از اسطوره‌ها و افسانه‌هایی درباره عناصر طبیعت. یکی از این عناصر، اتفاق به‌ظاهر ترسناکی بود که برای کمتر از نصف افراد اون قبیله اتفاق می‌افتاد و مجبور بودند برای توجیهش داستانایی سرهم کنند. اون اتفاق چیزی نبود جز خون‌ریزی ماهانه زنان اون قبیله. بو و ظاهر این خون و هماهنگی این اتفاق با وضعیت ماه توی آسمون، مردان قبیله رو سخت به وحشت می‌انداخت؛ چون به نظر می‌رسید که یه ارتباطی بین ماهِ مقدسِ توی آسمون و این زنی که این پایین خون‌ریزی می‌کنه، وجود داره. این رو بذارید کنار این واقعه که رویداد مقدس زایش هم فقط برای اون‌ها اتفاق می‌افتاد و در اون دوران در کمال تعجب این خون‌ریزی قطع می‌شد. و باز این دو اتفاق رو بذارید کنار این باور که به خاطر فصول دوره‌ای زمین و رویش گیاهان در دوره‌های چرخشی، در اکثر این قبایل زمین به عنوان منبع زایش و غالبا به صورت یه الاهه مادینه تصور می‌شد. پس باید

فعل فاعلانه جنسی

توی زبون انگلیسی در یه رابطه جنسی هر دو‌ طرف می‌تونند از کلمه F*ck برای اشاره به فعل جنسی استفاده کنند؛ یعنی هر دو در آمیزش فاعلیت دارند. اما در فارسی معادل اون یعنی کردن یا گا*یدن اساسا امری یک طرفه و مردونه است و زنان توی این فرهنگ زبانی فاعلیتی در امر جنسی ندارند. فاجعه رو وقتی می‌فهمیم که متوجه می‌شیم توی فارسی شنیدن جمله‌ای مثل این که «من حمید رو کردم» از زبون یه زن یا برامون خنده‌داره یا بی‌معناست و هرچقدر هم که سعی کنیم معادل دیگه‌ای برای این جمله پیدا کنیم یا باز هم به یه جمله بی‌معنای دیگه می‌رسیم و یا اینکه به اجبار خود زن باید توی جمله نقش مفعول رو بازی کنه. یعنی هیچ شکلی از بیان رابطه جنسی توی فارسی وجود نداره که بشه توش فاعلیت زن رو نشون داد. این محدودیت زبانی توی محدودیت فکری هم نشت پیدا می‌کنه و همین می‌شه که حتی بعضی از زنان خودشون هم برای خودشون فاعلیتی قائل نیستند، چه برسه به مردان.  تنها استثنایی که به ذهنم رسید عبارت «معاشقه کردن» و مشتقاتش بود که باز هم اشاره مستقیم به عمل جنسی نداره و بیشتر مقدمات اون رو می‌رسونه نه خود فعل صریح جنسی رو. (معادل make love) نزدیک‌تر