برنتانو یه فیلسوف روانشناس بود که سعی داشت فرایندهای شناخت رو که تا مدتها یه امر فلسفی بود با شیوه روانشناسی توصیفی بیان کنه. یعنی با مشاهده دقیق فرایند شناخت خود و دیگران. یکی از ابزارهای این فیلسوف هم منطقی بود که از فلسفه تحلیلی برتراند راسل به ارث برده بود. این آقای برنتانو یه شاگردی داشت به اسم هوسرل که محو در ریاضیات و منطقی بود که برتراند راسل در حال گسترشش بود. اینا سعی میکردند پرسشهای فلسفی و مباحث شناخت رو به زبون ریاضی و منطقی توصیف کنند و مدعی بودند که یکبار برای همیشه میخواند فلسفه رو به یه علم قطعی تبدیل کنند که مو لای درزش نره. اینها متعقد بودند که دیگه باید از خیالبافیا و شر و ور گفتنای بیپایهٔ بهظاهر فلسفی دست برداشت و حرفایی زد که پشتوانه علمی (و طبعا ریاضی) داشته باشند. به عقیده اینها بنیادیترین عنصر سازنده جهان نه اتمها یا کوآرکهای امروزی که اعداد هستند. اولین کتاب جدی که توسط این شاگرد خرخون برنتانو (یعنی هوسرل) منتشر شد هم اسمش بود «فلسفه حساب». اما این شاگرد چندان خلف نبود. چون کمکم توی اندیشههای بعدیش به این نتیجه رسید که نهتنها روانشناسی...