افسردگی ناتوانی در تغییر اتفاق تلخی که برای قربانی افتاده او رو مملو از احساسات منفی نسبت به خود و جهان اطرافش میکنه. از خودش بیزاره چون نتونسته جلوی اون اتفاق رو بگیره. از جهان بیزاره چون اجازه داده چنین بلایی سرش بیاد. این احساس بیزاری میتونه به صورت افسردگی جلوه کنه و علائمی مثل اینها بروز بده: اختلال در خواب، وضعیت روحی متغیر در طول روز، بیقراری، سراسیمگی، احساس گناه و بیارزشی، فکر خودکشی، تغییر در اشتها و کاهش وزن (این دو عارضه آخر ممکنه به خاطر یه مشکل روانتنی باشه که در بخش بعد بهش میپردازیم.) خشم بالاتر یکی از احساسات منفی رو گفتیم. یکی دیگه از این احساسات میتونه خشم باشه که از معمولترین پاسخهای روانی به تجاوزه. فرد در دوره بازیابی روانی ممکنه دچار یه خشم طولانی مدت و ادامهدار بشه. این خشم میتونه نسبت به متجاوز، همجنسان متجاوز، دادگاه، پلیس، اطرافیان و یا حتا درمانگران بروز پیدا کنه. گاهی ابراز همین خشم غیرقابل کنترل خودش باعث ایجاد احساس شرم، بیچارگی و بیپناهی در قربانی میشه. خودکشی همونطور که در قسمت افسردگی اشاره کردیم یکی دیگه از عوارض تعرضهای جنسی برو